سه گوش

باکس آفیس: افتتاحیه خوب فیلم ترسناک داستان‌های ترسناکی که در تاریکی می‌گوییم

باکس آفیس: افتتاحیه خوب فیلم ترسناک داستان‌های ترسناکی که در تاریکی می‌گوییم

گزارش باکس آفیس این هفته را با فیلم Scary Stories to Tell in the Dark، محصول سی‌بی‌اس‌فیلم و لاینزگیت شروع می‌کنیم که با کسب ۲۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار به‌عنوان افتتاحیه و با قرار گرفتنِ در جایگاه دوم جدول، پرفروش‌ترین تازه‌اکران این آخرهفته بود؛ این رقم شامل ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار پیش‌نمایش‌های روز پنج‌شنبه و ۸ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار از روزِ جمعه می‌شود. این فیلم که اقتباسِ نه چندان وفادارانه‌ای از روی کتاب‌های آلوین شوارتز و استیون گامِل است، توسط آندره اووردالِ نروژی ساخته‌شده که ساختِ فیلم‌هایی مثل شکارچی ترول و کالبدشکافی جین دو را در کارنامه‌اش دارد. سی‌بی‌اس و لاینزگیت در زمینه‌ی تبلیغاتِ این فیلم، کارِ خیلی خوبی در معرفی این فیلم به‌عنوان نوستالژی بزرگسالانی که با کتاب‌ها بزرگ شده‌اند و همزمان اطمینان دادن به آن‌ها که فیلم، زیادی برای بچه‌ها ترسناک نخواهد بود انجام دادند. گیرمو دل‌تورو در نویسندگی و تهیه‌کنندگی این فیلم نقش داشته است و خوب است که می‌بینیم این فیلم عملکردِ بهتری در مقایسه با از تاریکی نترس (۳۶ میلیون دلار از ۲۵ میلیون دلار بودجه) در سال ۲۰۱۱ که دل‌تورو یکی از نویسندگانش بود، داشته است.

اگرچه فیلم میانگینِ امتیازِ C را از تماشاگرانِ افتتاحیه‌اش دریافت کرده، اما از آنجایی که با یک فیلمِ ترسناک طرفیم، با امتیازی طبیعی برای چنین فیلمی مواجه‌ایم؛ سر فیلم‌های ترسناک همیشه افرادی هستند که فکر می‌کنند که فیلم بیش از اندازه ترسناک بوده و همیشه افرادی هم هستند که باور دارند که فیلم به اندازه‌ی کافی ترسناک نبوده. اینکه این فیلم ۲۸ میلیون دلاری چه‌ جور دوامی خواهد داشت، دقیقا مشخص نیست، اما در حالت عادی این فیلم از آخرهفته‌ی بعدی با کله سقوط خواهد کرد و باید خوشحال باشد که به فراتر از ۵۰ میلیون دلار درآمدِ خانگی برسد. با این وجود، داستان‌های ترسناک آخرین فیلمِ ترسناکِ ماوراطبیعه‌ای است که از حالا تا یک ماه دیگر که آن: فصل دوم اکران می‌شود روی پرده‌ی سینماها خواهد بود که می‌تواند به نفعش تمام شود. همچنین از آنجایی که اکثر نقدها به این نکته اشاره کرده‌اند که فیلم به اندازه‌ای که برای بچه‌ها نامناسب باشد ترسناک نیست و می‌تواند به اولین فیلمِ ترسناکِ واقعی بچه‌ها تبدیل شود، ممکن است شاهدِ دوامی نزدیک به مورمور (Goosebumps) با ۵۰ میلیون دلار درآمد از ۲۳ میلیون دلار افتتاحیه باشیم که به معنای درآمد نهایی ۷۰ میلیون دلاری‌اش خواهد بود. دومین تازه‌اکرانِ این هفته اما دورا و شهرِ گم‌شده‌ی طلا (Dora and the Lost City of Gold)، محصولِ پارامونت و نیکلودئون است که کارش را با کسب ۱۷ میلیون دلار افتتاحیه که شاملِ یک میلیون و ۲۵۰ هزار دلار پیش‌‌نمایش‌های پنج‌شنبه و ۶ میلیون و ۴۷۰ هزار دلار درآمدِ روز جمعه می‌شود آغاز کرد. این فیلم میانگینِ امتیازِ A را از تماشاگرانش دریافت کرده است و امید می‌رود که فیلم دوامی شبیه به اژدهای پیت (۷۶ میلیون دلار از ۲۱ میلیون دلار افتتاحیه) داشته باشد و به ۶۰ میلیون دلار فروشِ نهایی برسد. سومین تازه‌اکرانِ این آخرهفته هنر مسابقه در باران (The Art of Racing in the Rain)، محصولِ دیزنی و فاکس است که همزمان با پخش این خبر که دیزنی از این به بعد اکثرا از آی‌پی فعلی فاکس استفاده خواهد کرد، اکران شد. این فیلم که با ۲۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده است، کارش را با کسبِ فقط ۸ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار افتتاحیه آغاز کرد.

در زمینه ی فیلم‌های قدیمی جدول، با سریع و خشن تقدیم می‌کند: هابز و شاو (Fast & Furious Presents: Hobbs & Shaw) شروع کنیم که با کسب ۲۵ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار، برای دومین هفته‌ی متوالی در صدر جدول قرار گرفت. هابز و شاو در دومین آخرهفته‌اش با ۵۸ درصد افت فروش مواجه شده است که از زمانِ سریع و خشن ۴ (۵۰ درصد افت از ۴۴ میلیون دلار افتتاحیه) در سال ۲۰۱۱، بهترین افتِ فروشِ هفته‌ی دوم این مجموعه حساب می‌شود. این فیلم بعد از ۱۰ روزی که از اکرانش می‌گذرد، ۱۰۸ میلیون دلار به دست آورده است. بااین‌حال، افت فروشِ هابز و شاو بهتر از دیگر بلاک‌باسترهای ماه آگِست مثل مأموریت غیرممکن: قوم سرکش (منفی ۴۸ درصد)، یا نگهبانان کهکشان (منفی ۵۵ درصد) نیست. اما دوام بهتری در مقایسه با دیگر سریع و خشن‌ها و امثالِ جیسون بورن (منفی ۶۲ درصد) و جوخه‌ی انتحار (منفی ۶۹ درصد) است. قابل‌ذکر است که هابز و شاو در آخرهفته‌ی دومش رقبای کمتری در مقایسه با امثال نگهبانان کهکشان (لاک‌پشت‌های نینجا)، جیسون بورن (جوخه‌ی انتحار) یا جان ویک ۳ (علاالدین) داشته است. این در حالی است که پنج تازه‌اکرانِ گسترده‌ی این آخرهفته (داستان‌های ترسناک، دورا و شهر گم‌شده‌ی طلا، هنر مسابقه در باران، کیچن و برایان بنکس) در مجموع ۵۳ میلیون دلار فروخته‌اند. اگرچه هابز و شاو افت فروشی شبیه به فیلم‌های درجه بالای دنیای سینمایی مارول داشته است، اما مشکل این است که افتتاحیه‌اش بیش از کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی، به انت‌من و کاپیتان آمریکا: اولین انتقام‌جو نزدیک‌تر بود.

امید می‌رفت که محصولِ ۲۰۰ میلیون دلاری یونیورسال اگر نه مأموریت غیرممکن: فال‌اوت (منفی ۴۳ درصد همزمان با افتتاحیه‌ی ۲۴ میلیونی کریستوفر رابین)، حداقلِ افت فروشی در حد و اندازه‌ی مأموریت غیرممکن: قوم سرکش (منفی ۴۸ همزمان با افتتاحیه‌ی ۲۵ میلیونی فنتستیک فور) داشته باشد. اما همزمان نباید این نکته را فراموش کنیم که اگرچه جان ویک ۳ هم در آخرهفته‌ی دوم (علاالدین) و آخرهفته‌ی سومش (گودزیلا: پادشاه هیولاها) با افتِ فروش‌های شدیدی مواجه شد، اما در ادامه خودش را جمع و جور کرد و دوامِ فوق‌العاده‌ای را تجربه کرد. بزرگ‌ترین دلیلی که باعث شده این‌قدر روی دوامِ هابز و شاو حساس شویم به خاطرِ بودجه‌ی ۲۰۰ میلیون دلاری‌اش است. در نتیجه هابز و شاو برای توجیه کردنِ خودش و دنباله‌های احتمالی‌اش باید عملکردی شبیه به فیلم‌های درجه‌یکِ سریع و خشن داشته باشد. پس بله، اینکه افت فروشِ فیلم در رده‌ی دومِ کمترین افتِ فروش‌های این مجموعه قرار می‌گیرد خوشحال‌کننده است، اما اینکه فیلم بدون هیچ رقیبِ قابل‌توجه‌ای این‌قدر سقوط کرده است باعثِ نگرانی است. هابز و شاو تاکنون ۱۰۸ میلیون و ۵۱۴ هزار دلار در گیشه‌ی خانگی فروخته است و اگر از اینجا به بعد عملکردی در مایه‌های سریع و خشن ۸ (۱/۳۸ برابر درآمدِ ۱۰ روزه‌اش) و بچه‌ی ناف کامپتون و جوخه‌ی انتحار (۱/۴۶ برابرِ درآمد ۱۰ روزه‌اش) داشته باشد، پس درآمدِ نهایی ۱۵۰ تا ۱۵۸ میلیون دلاری‌اش در خانه پیش‌بینی می‌شود. اگر خوش‌بین‌تر باشیم، در آن صورت عملکردی در مایه‌های اسپکتر (۱/۵۵ برابر درآمد ۱۰ روزه)، سن آندریس (۱/۵۷ برابر)، جیسون بورن (۱/۵۸ برابر)، جان ویک ۳ (۱/۶۸ برابر) و مِگ (۱/۷۳ برابر)، آن را به درآمدی بین ۱۶۸ تا ۱۸۸ میلیون دلار خواهد رساند. هابز و شاو ۶۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار دیگر هم از کشورهای خارجی به دست آورد و به مجموعِ خارجی ۲۲۴ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار و مجموعِ جهانی ۳۳۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. اگر فیلم با همین فرمان ادامه بدهد، در آن صورت فروشِ نهایی ۵۰۰ میلیون دلاری‌اش بدون احتساب هر چیزی که با آغاز اکرانش از بیست و سوم آگِست در چین به دست خواهد آورد پیش‌بینی می‌شود. راستش به محض اینکه این فیلم، کاراگاه پیکاچو (۴۳۱ میلیون دلار) را پشت‌سر بگذارد، به پرفروش‌ترین فیلمِ غیردیزنی/غیرمارولی سالِ ۲۰۱۹ تبدیل خواهد شد.

در رده‌ی سوم جدول اما شیر شاه (The Lion King) قرار دارد که ۲۰ میلیون دلار دیگر کسب کرد و به مجموعِ ۲۴ روزه‌ی ۴۷۳ میلیون دلار رسید. این فیلم تا حالا به رقمِ دیوانه‌وارِ ۸۶۱ میلیون دلار از کشورهای خارجی دست یافته که به‌معنی مجموعِ جهانی یک میلیارد و ۳۳۴ میلیون دلاری‌اش است. اگر شیر شاه را یک فیلم لایو اکشن حساب کنیم، پس این فیلم بالاخره از دیو و دلبر (یک میلیارد و ۲۶۳ میلیون دلار) عبور کرد تا به بزرگ‌ترین فیلمِ لایو اکشن غیرجنگ ستارگانی/غیرمارولی دیزنی تبدیل شود و اگر آن را انیمیشن حساب کنید (که درستش هم همین است)، پس با عبور از فروزن (یک میلیارد و ۲۷۶ میلیون دلار)، به پرفروش‌ترین انیمیشنِ تاریخ باکس آفیس تبدیل شده است. بازسازی شیر شاه که با ۱۷۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده، تاکنون امثالِ دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده (یک میلیارد و ۳۰۹ میلیون دلار) و جنگ ستارگان: آخرین جدای (یک میلیارد و ۳۳۲ میلیون دلار) را پشت سر گذاشته است و می‌رود تا چند روز آینده از هری پاتر و یادگاران مرگبار ۲ (یک میلیارد و ۳۴۱ میلیون دلار) و بلک پنتر (یک میلیارد و ۳۴۶ میلیون دلار) عبور کند. همچنین شیر شاه با عبور از دیو و دلبر و فروزن، رسما حکم پرفروش‌ترین فیلم انیمیشن و موزیکالِ تاریخ را هم دارد. شیر شاه به محض پشت سر گذاشتنِ بلک پنتر، پایین‌تر از نیرو برمی‌خیزد و اونجرزهای دیزنی، به پرفروش‌ترین فیلمِ این شرکت تبدیل می‌شود. شیر شاه احتمالا اکرانش را جایی بین اونجرز: دوران اولتران (یک میلیارد و ۴۰۵ میلیون دلار) و خشن ۷ (یک میلیارد و ۵۱۶ میلیون دلار) به اتمام خواهد رساند.

حالا که حرف از دیزنی است اونجرز: بازی پایانی را هم فراموش نکنیم که ۲۳۷‌تا از سینماهایش را از دست داد و در آخرهفته‌ی شانزدهمش ۱۷۱ هزار دلار دیگر فروخت تا به مجموعِ ۸۵۷ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار فروش خانگی برسد. این فیلم تا حالا یک میلیارد و ۹۳۷ میلیون دلار در گیشه‌ی خارجی و ۲ میلیارد و ۷۹۵ میلیون دلار در دنیا فروخته است. نکته‌ی قابل‌توجه‌ی باکس آفیسِ بازی پایانی این است که این فیلم ۶۹/۳ درصد از درآمدش را از خارج از آمریکای شمالی به دست آورده است که در بینِ فیلم‌های دنیای سینمایی مارول، رکورد محسوب می‌شود. دلیلِ اصلی‌اش به خاطرِ عملکرد بسیار بسیار بهتر از انتظاراتِ این فیلم در چین است (۶۲۹ میلیون دلار که ۷۵ درصد بهتر از درآمد ۳۵۹ میلیون دلاری اونجرز: جنگ اینفینیتی است). به عبارت دیگر، بازی پایانی رسیدنش به صدرِ جدولِ باکس آفیس جهانی را نه به آمریکای شمالی، بلکه به بازارِ چین مدیون است. این افزایشِ فروشِ در چین که دوباره با مرد عنکبوتی: دور از خانه (۲۰۳ میلیون دلار که ۷۵ درصد بهتر از درآمدِ مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه است) تکرار شد، مهم‌ترین دلیلی بود که در حال حاضر اونجرز: بازی پایانی به‌جای آواتار به‌عنوان پرفروش‌ترین فیلمِ تاریخِ گیشه‌ی جهانی بدون احتساب نرخ تورم قرار دارد. همچنین این افزایشِ فروش چیزی بود که به ضریبِ فروشِ پایینِ ۲/۲۸ برابرِ افتتاحیه‌ای بازی پایانی منجر شد که البته باتوجه‌به امثالِ بتمن علیه سوپرمن (۸۷۳ میلیون دلار از ۴۲۴ میلیون دلار افتتاحیه‌ی جهانی)، به هیچ‌وجه رکوردِ بدترین ضریبِ فروش تاریخ نیست. ضریبِ فروشِ ۲/۴ برابرِ افتتاحیه‌ی ۳۵۷ میلیون و ۱۰۰ هزار دلاری این فیلم حداقل بادوام‌تر از کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی و مرد آهنی ۳ در بین فیلم‌های دنیای سینمایی مارول است.

همچنین بازی پایانی پشت‌سر اونجرز: جنگ اینفینیتی (۶۷۹ میلیون دلار از ۲۵۸ میلیون افتتاحیه) و جنگ ستارگان: آخرین جدای (۶۲۰ میلیون از ۲۲۰ میلیون افتتاحیه)، کم‌دوام‌ترین فیلم در بین فیلم‌هایی با افتتاحیه‌های بیش از ۲۰۰ میلیون دلار است که البته آن را باید به پای رقبای سنگین‌وزنش (کاراگاه پیکاچو، جان ویک ۳، علاالدین، گودزیلا: پادشاه هیولاها و راکت‌من) در جریان اولین ماهِ اکرانش نوشت. همچنین دلیلِ دیگرِ دوامِ ضعیفِ بازی پایانی را باید به پای افتتاحیه‌ی خانگی ۳۵۷ میلیونی و افتتاحیه‌ی جهانی یک میلیارد و ۲۲۳ میلیون دلاری‌اش در جریانِ پنجِ روزِ اول اکرانش نوشت. بازی پایانی در جریانِ اولین آخرهفته‌اش درآمدِ کلِ دورانِ اکرانِ آکوآمن، کاپیتان مارول و مرد آهنی ۳ را پشت سر گذاشت و در جریان اولین هفته‌اش از درآمد یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلاری جنگ ستارگان: آخرین جدای، بلک پنتر و اونجرز: دوران اولتران عبور کرد. اونجرز ۴ تا پایانِ دومینِ آخرهفته‌ی اکرانش، درآمد ۲ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلاری تایتانیک را پشت سر گذاشته بود و سپس ۷۷ روزِ بعدی را در وضعیتِ آیا می‌تونه؟/آیا نمی‌تونه؟ در مسیرِ رسیدن به درآمد ۲ میلیارد و ۷۸۹ میلیون دلاری آواتار سپری کرد. سرعتِ سرسام‌آورِ درآمدِ این فیلم در گیشه‌ی جهانی بود که همه چیز را به جز آواتار (که البته درنهایت به آن هم رحم نکرد) و نیرو برمی‌خیزد (در گیشه‌ی خانگی)، در یک چشم به هم زدن پشت سر گذاشت. حالا با ادغامِ دیزنی و فاکس، دیزنی صاحب پرفروش‌ترین فیلم هالیوودی در بازار چین (بازی پایانی که ۶۰ برابر بیشتر از درآمد ۳۹۳ میلیونی سریع و خشن ۸ فروخته است)، پرفروش‌ترین فیلم گیشه‌ی خارجی (آواتار که با ۲ میلیارد و ۲۹ میلیون درآمد، ۹۲ میلیون بیشتر از بازی پایانی فروخته)، پرفروش‌ترین فیلم گیشه‌ی خانگی (درآمد ۹۳۷ میلیونی نیرو برمی‌خیزد) و پرفروش‌ترین فیلم گیشه‌ی جهانی (بازی پایانی) شده است.

بله، تماشای اینکه بازی پایانی بدون تبدیل شدنِ به پرفروش‌ترین فیلمِ گیشه‌ی خانگی و گیشه‌ی خارجی، پرفروش‌ترین فیلم گیشه‌ی جهانی شده جالب است. درنهایت، درآمد ۶۲۹ میلیون دلاری بازی پایانی در چین که آن را پشت‌سر زمین سرگردان (۶۹۹ میلیون دلار) و جنگجوی گرگ ۲ (۸۵۴ میلیون دلار) در رده‌ی سوم تاریخ گیشه‌ی چین قرار می‌دهد بود که رسیدنِ این فیلم به آواتار را حتمی کرد. اما حالا که حرف از چیرگی گسترده‌تر دیزنی با خریدِ فاکس بر باکس آفیس شد، نمی‌توان به یکی از مهم‌ترین اخبارِ باکس آفیسی هفته‌ی گذشته واکنش نشان نداد: هفته‌ی گذشته وبسایت‌هایی مثل ورایتی و هالیوود ریپورتر خبر دادند که ترسناک‌ترین اتفاقی که از بلعیده شدنِ فاکس توسط دیزنی تصورش را می‌کردیم اتفاق خواهد افتاد. بعد از ضرردهی دیزنی با افراد ایکس: دارک فینیکس (۲۵۲ میلیون از ۲۰۰ میلیون بودجه) و استوبر (۳۰ میلیون دلار از ۱۷ میلیون دلار بودجه) و باتوجه‌به اینکه فاکسِ هیچ فیلمِ موردانتظار دیگری به جز به سوی ستارگان (Ad Astra) با بازی برد پیت در سپتامبر و فورد علیه فِراری (Ford v Ferrari) با بازی کریستین بیل و مت دیمون در نوامبر ندارد، به نظر می‌رسد که دیزنی می‌خواهد در آینده‌ی نه چندان دور تمام تمرکزش را روی استفاده از آی‌پی‌های قدیمی فاکس مثل سیاره‌ی میمون‌ها و آواتار بگذارد و بی‌خیال ساخت فیلم‌های اورجینال شود.

آی‌پی‌های ددپول، فنتستیک فور و افراد ایکس زیرِ چتر دنیای سینمایی مارول وارد خواهند شد. جیمز کامرون دنباله‌های آواتار‌اش را خواهد ساخت و هیچکس جرات نخواهد کرد تا کاری به کارِ بازسازی داستان وست ساید توسط استیون اسپیلبرگ داشته باشد، اما برخلاف تصوراتمان، فاکس همچون پیکسار یا مارول، حکمِ شاخه‌ی مستقلی که دیزنی فیلم‌های ستاره‌محور و بزرگسالانه و غیربلاک‌باستری‌اش را از طریقِ آن منتشر می‌کند را نخواهد داشت. اگرچه در این سناریو دیزنی بدمنِ بی‌رحمِ اصلی داستان به نظر می‌رسد، اما واقعیت خیلی پیچیده‌تر و همزمان خیلی ساده‌تر از چیزی که به نظر می‌رسد است. پنج سالِ پیش، فاکس قرن بیستم مشغولِ جشنِ گرفتنِ موفقیتِ طلوعِ سیاره‌ی میمون‌ها که با دریافتِ نقدهای بسیار مثبت، به ۷۱۰ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۱۷۰ میلیون دلار بودجه دست یافت بود. یکی-دو هفته بعد، آن‌ها از موفقیتِ جمع‌و‌جورِ بیا پلیس بشیم (Let’s Be Cops) خوشحال بودند که به ۱۳۸ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۱۷ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. خلاصه فاکس روی فُرم بود. آن‌ها در جریانِ تقویم سال ۲۰۱۴، با بلاک‌باسترها (افراد ایکس: روزهای گذشته‌ی آینده)، انیمیشن‌های استودیوی بلواسکای (ریو ۲)، انیمیشن‌های استودیوی دریم‌ورکس (چگونه اژدهایتان را تربیت کنید ۲)، درام‌های رومانتیک (شوم‌بختی ما به ۳۰۰ میلیون دلار فروش از ۱۲ میلیون دلار بودجه دست یافت) و تریلرهای بزرگسالانه‌ی پرسروصدا (دختر گم‌شده با بودجه‌ی ۶۰ میلیون، ۳۶۶ میلیون دلار در دنیا فروخت)، موفقیت‌های گوناگونی را تجربه کردند. البته که تمام اکران‌های آن‌ها از جمله اکسدوس (Exodus) و پنگوئن‌های ماداگاسکار (Penguins of Madagascar) موفق نبودند، اما اکران‌های سالِ ۲۰۱۴ فاکس که شامل بردمن، برنده‌ی بهترین فیلم اسکار (که سال قبل هم با ۱۲ سال بردگی، اسکار بهترین فیلم اسکار را برنده شده بودند) هم بود، روی هم رفته حدود ۲ میلیارد در گیشه‌ی خانگی و ۵ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار در سراسر دنیا کسب کردند. بله، فاکس در آن سال، بیشترین سهم بازار را در اختیار داشت. مهم‌تر از آن اینکه آن‌ها در سالی صدرنشینِ بیشترین سهم بازار بودند که دیگر استودیوها هم موفقیت‌های بزرگی را تجربه کرده بودند. یونیورسال در سالی که هیچ بلاک‌باستری نداشت، به سودآوری رکوردشکنی با فیلم‌های کوچک‌ترش دست پیدا کرد. برادران وارنر با لگو مووی و گودزیلا، دو مجموعهِ جدید به راه انداخت که اگرچه امسال دنباله‌های هر دو ناامیدکننده ظاهر شدند، ولی آن‌ها درکنار هابیت: نبرد پنج ارتش، موفقیت‌های بزرگی از آب در آمدند. پارامونت با ترنسفورمرها: عصر انقراض، تنها یک میلیاردی آن سال و لاک‌پشت‌های نینجا را داشت و دیزنی هم با کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان، نگهبانان کهکشان، بیگ هیرو ۶ و مالیفیسنت، سالِ خوبی را پشت سر گذاشت. حتی لاینزگیت هم اولین فیلم سری واگرا (Divergent) و قسمت اولِ جان ویک را عرضه کرد.

اما اتفاقی که بعد از این دورانِ شکوفایی افتاد، اتفاقی است که بارها و بارها در این گزارش‌ها درباره‌اش صحبت کرده‌ایم: دورانِ نت‌فلیکس و تلویزیون. سینماروها کم‌کم دست از دیدنِ فیلم‌های معمولی کشیدند و در عوض به دیدنِ فیلم‌هایی که حکم رویدادهای سینمایی را داشتند هجوم بُردند. تعریفِ رویدادهای سینمایی محدود و محدودتر شد. تا جایی که دیگر تقریبا شامل هر چیزی که شبیه یک فیلمِ کم‌خرجِ استودیویی یا فیلم‌هایی با اکرانِ محدود بودند نمی‌شد. سینماروها به‌لطفِ دسترسی به سیستم‌های سینمای خانگی ارزان‌قیمت‌تر و افزایشِ فیلم‌ها و سریال‌ها ازطریقِ پلتفرم‌های استریمینگ و وی‌او‌دی، دست از رفتن به سینما فقط برای اینکه سینما رفته باشند کشیدند.

اگر فیلمی روی پرده وجود داشت که ارزشِ دیده شدن در سینما را داشت که هیچی، در غیر این صورت مخاطبان در خانه می‌ماندند یا منتظرِ نسخه‌ی بلوری و دی‌وی‌دی‌اش برای تماشا در خانه می‌ماندند. به اواخر سالِ ۲۰۱۷ فلش‌فوروارد می‌زنیم. زمانی‌که ما برای اولین‌بار از نقشه‌ی دیزنی برای خریدِ فاکس باخبر شدیم. شرکتِ فاکس قصد داشت تا از دست بخش‌های فیلم و تلویزیونش خلاص شود و شرکتِ کامکست (هم که یونیورسال و دریم‌ورکس را در اختیار دارد) نیز به‌عنوانِ خریدار پا پیش گذاشت. در این زمان، فاکس سالِ قابل‌قبولی را تجربه کرده بود. استراتژی آن‌ها برای ساختِ بلاک‌باسترهای بزرگسالانه با امثالِ لوگان و قتل در قطار سریع‌السیرِ شرق جواب داده بود و با امثالِ بیگانه: کاوننت و درمان سلامتی، نتیجه‌ی ناامیدکننده‌ای داشت. آن‌ها چند ماه تا اینکه شکل آب (The Shape of the Water)، اسکار بهترین فیلم سال را بگیرد و شرکتِ فاکس سرچ‌لایت را به سه اسکارِ بهترین فیلم در شش سال گذشته برساند فاصله داشتند. پُست (The Post) به کارگردانی استیون اسپیلبرگ نشان داد که این استودیو هنوز می‌تواند یک درام بزرگسالانه را به یک موفقیتِ آخرِ سال بزرگ تبدیل کند و موزیکالِ بزرگ‌ترین شومن (The Greatest Showman) هم چنان دوامِ خارق‌العاده‌ای را تجربه کرد که تاریخِ باکس آفیس از زمان تایتانیک تا آن زمان، نمونه‌اش را ندیده بود. همگی می‌دانستیم که دیزنی، فاکس را برای آی‌پی‌ها (سیمپسون‌ها، آواتار، افراد ایکس و غیره) و تبدیل کردنِ شبکه‌ی هولو به شبکه‌ی استریمینگِ اصلی‌شان برای محتواهای بزرگسالانه می‌خواهد. اما با این وجود، همچنان امیدوار بودیم که دیزنی، فاکس را برای به دست آوردنِ فیلم‌های بزرگسالانه‌‌ی کم‌خرجی که فاکس در ساختِ آن‌ها سابقه و مهارت دارد و خودِ دیزنی نمی‌تواند درست کند نیز بخواهد؛ امیدوار بودیم که دیزنی ازطریقِ خرید فاکس سرچ‌لایت می‌خواهد حضورِ هرساله‌اش در اسکار را حتمی کند. اما واقعیت این است که وضعیتِ فاکس در اواسط سال ۲۰۱۹ خیلی با وضعیتش در اواخر سال ۲۰۱۷ فرق می‌کند. تقویمِ اکران‌های فاکس در سال ۲۰۱۸ فاجعه‌بار بود. شاخه‌های فاکس، فاکس سرچ‌لایت و فاکس ۲۰۰۰ سال گذشته فیلم‌های ستاره‌محور، اورجینال و بزرگسالانه‌ای عرضه کردند. اما به جز یک دنباله‌ی ابرقهرمانی (ددپول ۲) و یک فیلم زندگینامه‌ای موزیکال (بوهمین رپسدی)، تمام دیگر فیلم‌های آن‌ها یا در گیشه تقلا می‌کردند یا یکراست شکست خوردند. انیمیشن استاپ/موشنِ جزیره‌ی سگ‌ها، ساخته‌ی وس اندرسون با کسب ۶۴ میلیون دلار در دنیا، عملکردِ کم و بیش خوبی داشت، سوپر تروپرها ۲ (Super Troopers 2) به ۳۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار از ۱۳ و نیم میلیون دلار بودجه دست یافت که اگرچه قابل‌قبول است، اما موفقیتِ بزرگی نیست.

چنین چیزی درباره‌ی فیلمِ تحسین‌شده‌ی با عشق، سایمون (Love Simon) که به ۶۶ میلیون دلار فروش از ۱۷ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد هم صدق می‌کند. دیگر فیلم‌های آن‌ها یکی پس از دیگری عملکردِ افتضاحی در گیشه داشتند. البته که ریبوت غارتگر آن‌قدر بد بود و با ۸۸ میلیون دلاری که خرج ساختش شده بود، حقش بود که شکست بخورد و با درآمدِ جهانی ۱۶۰ میلیون دلاری‌اش باید شکست می‌خورد. نکته‌ی کنایه‌آمیزِ ماجرا این  است که دیگر فیلم‌های فاکس را فیلم‌های اورجینال و متنوع و بزرگسالانه‌ای مثل روزهای بد در اِل رویال، پرستوی سرخ، بیوه‌ها، تاریک‌ترین‌ ذهن‌ها و تنفری که می‌پراکنی شامل می‌شدند که درحالی‌که همه مشغول هجوم بُردن به سینماها برای دیدن فیلم‌های ابرقهرمانی (ددپول ۲ و آکوآمن)، موزیکال‌ها (بوهمین رپسدی و ستاره‌ای متولد می‌شود) و فیلم‌های ترسناک (یک مکان ساکت و هالووین) بودند، بی‌مخاطب ماندند. حالا که دیزنی علاقه‌ای به ادامه دادنِ استراتژی فاکس در زمینه‌ی ساختنِ فیلم‌های اورجینال ندارد، این اتفاق به همان اندازه که تقصیرِ فضای جدید صنعتِ سینما است، به همان اندازه هم تقصیرِ سینماروهایی است که از آن‌ها حمایت نکردند. حتی اگر قبول کنیم که از ابتدا سرنوشتِ شومی در انتظارِ دارک فینیکس بود و آلیتا: فرشته‌ی جنگ به زور بهتر از انتظارات ظاهر شد (۴۰۵ میلیون از ۱۷۰ میلیون بودجه)، اکثر فیلم‌های فاکس از اوایل ۲۰۱۸ تا حالا یا در گیشه زمین خورده‌اند یا به شکست‌های تمام‌عیاری تبدیل شده‌اند. دلیلش این است که آن دسته فیلم‌هایی که همه‌ی ما امیدوار بودیم که دیزنی با خرید فاکس، به فاکس اجازه بدهد تا به ساختشان ادامه بدهد، همان دسته فیلم‌هایی هستند که دیگر در اولویتِ مخاطبان برای دیدن در سینماها نیستند. دیزنی شاید تا دل‌تان بخواهد نماینده‌ی یک شرکتِ شرور و مونوپولیستیک باشد، اما دیزنی احمق نیست. اگر فیلم‌هایی مثل تومارولند یا مک‌فارلند، ایالات متحده آمریکا (McFarland, USA) برای دیزنی سودآور بودند، آن‌ها به ساختِ این نوع فیلم‌ها درکنار امثالِ دنیای سینمای مارول، انیمیشن‌های پیکسار و بازسازی‌های لایو اکشنشان ادامه می‌دادند. مهم نبود که هدفِ واقعی دیزنی در ابتدا به چنگ آوردنِ آی‌پی‌های بزرگِ فاکس و دور انداختنِ سایر چیزهایشان بود. چرا که اگر فیلم‌هایی مثل روزهای بد در اِل رویال یا استوبر می‌توانستند مخاطبانِ قابل‌توجه‌ای را جذب کنند، دیزنی به ساختشان ادامه می‌داد. اما سینماروها به دیدنِ این‌ نوع فیلم‌ها نرفتند و حالا وضع‌مان این شده است. بهترین اتفاقی که می‌توانست بیافتد این بود که دیزنی با خریدِ فاکس، به افراد ایکس و فنتستیک فور و دنباله‌های آواتار و محتواهای دیزنی پلاس (شب در موزه، تنها در خانه و غیره) و محتواهای هولو (بیگانه، غارتگر و سوپر تروپرها) دست پیدا می‌کردند و همزمان به فاکس اجازه می‌دادند تا برای قوی کردنِ جای پای دیزنی در حوزه‌ی فیلم‌های بزرگسالانه و اسکاری، به ساختِ فیلم‌هایی که به ساختشان معروف است ادامه بدهد. اما وقتی که فیلم‌های فاکس دیگر مردم را به سینماها نمی‌کشانند، دیزنی به جز استفاده از یک سری آی‌پی‌های به‌خصوص یا فیلم‌های اسکاری فاکس سرچ‌لایت، دلیلی برای ساختنِ فیلم‌های اورجینالِ کم‌خرج ندارد. همین پنج سال پیش بود که فاکس با ارائه‌ی فیلم‌هایی مثل شوم‌بختی ما، دختر گم‌شده، بیا پلیس بشیم، طلوع سیاره‌ی میمون‌ها، افراد ایکس: روزهای گذشته‌ی آینده و بردمن، بر بازار فرمانروایی می‌کرد. سه سال قبل از آن، پارامونت به‌لطفِ ثور، کاپیتان آمریکا: اولین انتقام‌جو، ترنسفورمرها: طرف تاریک ماه، پاندای کونگ‌فوکار ۲ و سوپر ۸ پادشاهِ بازار بود. اما دیگر فاکسی که در سال ۲۰۱۴ در اوج به سر می‌برد و در سال ۲۰۱۷ برای زنده ماندن تقلا می‌کرد وجود ندارد. اتفاقی که دارد برای فاکس می‌افتد برای صنعتِ فیلمسازی ناراحت‌کننده است. اما اگر فیلم‌های فاکس هنوز پولساز بودند، آن‌وقت دیزنی شاید تمایلِ بیشتری به ادامه دادنِ ساختشان نشان می‌داد.

در جایگاه پنجمِ جدول اما روزی روزگاری در هالیوود (Once Upon a Time in Hollywood) قرار دارد که با تجربه‌ی ۴۰ درصد افت فروش، ۱۱ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار دیگر در سومین آخرهفته‌اش فروخت و مجموعِ فیلم ۹۰ میلیون دلاری کوئنتین تارانتینو را به ۱۰۰ میلیون دلار رساند. این فیلم کماکان درآمدی بهتر از حرامزاده‌های لعنتی دارد که با ۳۹ درصد افت فروش در سومین آخرهفته‌اش مواجه شد و افت فروشِ ۴۲ درصدی‌اش هم بهتر از افت فروش ۴۴ درصدی جنگوی زنجیربریده در آخرهفته‌ی سومش است. فروشِ نهایی ۱۳۰ میلیون دلاری روزی روزگاری در هالیوود پیش‌بینی می‌شود؛ مخصوصا اگر سروکله‌ی فیلم در هیاهوی مراسم‌های جوایزِ پایانِ سال پیدا شود. همچنین اکران این فیلم با افتتاحیه‌ی ۷ میلیون دلار در کشورهای خارجی هم شروع شد که به‌معنی درآمدِ جهانی ۱۰۸ میلیون دلاری‌اش است. در جایگاه هشتم مرد عنکبوتی: دور از خانه (Spider-Man: Far from Home) را داریم که ۵ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار دیگر در ششمین آخرهفته‌اش کسب کرد و به مجموعِ خانگی ۳۷۰ میلیون دلار رسید. این فیلم تا حالا ۷۲۶ میلیون دلار در کشورهای خارجی فروخته که به‌معنی درآمدِ جهانی یک میلیارد و ۹۶ میلیون دلاری‌اش است.

دور از خانه دیر یا زود درآمدِ یک میلیارد و ۱۰۸ میلیون دلاری اسکای‌فال را پشت سر خواهد گذاشت تا به پرفروش‌ترین فیلمِ سونی در گیشه‌ی جهانی تبدیل شود. اگرچه دور از خانه درآمدِ یک میلیارد و ۱۴۸ میلیون دلاری آکوآمن یا درآمد یک میلیارد و ۱۲۸ میلیون دلاری کاپیتان مارول را پشت سر نخواهد گذاشت، اما نباید از آن شرم‌سار باشد. در جایگاه نهم جدول داستان اسباب‌بازی ۴ (Toy Story 4) را داریم که بالاخره از درآمدِ ۴۱۵ میلیون دلاری داستان اسباب‌بازی ۳ بدون احتساب نرخ تورم عبور کرد، اما هنوز کمتر از درآمد ۴۸۰ میلیون دلاری قسمت سوم با احتساب نرخ تورم فروخته است. این فیلم ۴ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار دیگر در این آخرهفته فروخت و به مجموعِ خانگی ۴۱۹ و نیم میلیون دلار فروشِ خانگی رسید. این فیلم احتمالا کارش را با کسب درآمدی بالاتر از درآمد ۴۳۱ میلیون دلاری داستان اسباب‌بازی ۲ با احتساب نرخ تورم (۲۴۲ میلیون دلار در سال ۱۹۹۹) به پایان خواهد رساند.

این فیلم با ۹۰۰ میلیون دلاری که در دنیا فروخته است، راه درازی تا یک میلیارد فاصله دارد، اما پشت‌سر در جستجوی دوری (یک میلیارد و ۲۸ میلیون دلار)، داستان اسباب‌بازی ۳ (یک میلیارد و ۶۷ میلیون دلار) و شگفت‌انگیزان ۲ (یک میلیارد و ۲۴۲ میلیون دلار)، در جایگاه چهارم پرفروش‌ترین فیلم‌های استودیوی پیکسار قرار می‌گیرد. در رده‌ی یازدهم کمدی/درام بدرود (The Farewell)، محصولِ استودیوی A24 قرار دارد که ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار دیگر کسب کرد و به مجموعِ ۱۰ میلیون دلار رسید. این فیلم حکم اولینِ فیلم مستقلِ موفقِ واقعی تابستانِ امسال را دارد و احتمالا کارش را با کسب ۱۳ تا ۱۵ میلیون دلار به اتمام خواهد رساند که در حاشیه‌ی امنِ موفقیت‌های این استودیو قرار می‌گیرد. دیروز (Yesterday) تاکنون ۷۰ میلیون دلار در خانه و ۱۲۴ میلیون دلار در دنیا فروخته است که چهار برابرِ افتتاحیه‌ی ۱۷ میلیون دلاری‌اش است. زندگی مخفی حیوانات خانگی ۲ در حالی به ۳۷۷ میلیون دلار فروش جهانی از ۸۰ میلیون دلار بودجه دست یافته که خزنده فقط اندکی تا عبور از ۴۰ میلیون دلار فروش خانگی فاصله دارد. این فیلم ۱۳ میلیون دلاری تاحالا ۵۸ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته است. علاالدین، دیگرِ بازسازی لایو اکشن دیزنی هم این آخرهفته به ۳۵۳ میلیون دلار فروش خانگی و یک میلیارد و ۳۵ میلیون دلار فروش جهانی رسید.

اما یکی دیگر از مهم‌ترین اخبار باکس آفیسی هفته‌ی گذشته که حداقل بهانه‌ای برای کمی فاصله گرفتن از دیزنی و مارول بهمان می‌دهد این بود که برادران وارنر تاریخِ اکرانِ تل‌ماسه (Dune)، ساخته‌ی دنی ویلنوو را از بیستم نوامبر ۲۰۲۰، به هجدهم دسامبر ۲۰۲۰ عقب انداخت. در ابتدا قرار بود که این فیلم که احتمالا قسمتِ اولِ اقتباسِ دو قسمتی رُمان‌های علمی‌-تخیلی کلاسیکِ فرانک هربرت است در آخرهفته‌ای که معمولا به آخرهفته‌ی اکرانِ فیلم‌های فانتزی معروف است اکران شود، اما در عوض تل‌ماسه به‌جای آخرهفته‌ی قبل از روزِ شکرگذاری در آخرهفته‌ی پیش از کریسمس روی پرده‌ی سینماها خواهد رفت. به نظر می‌رسد که برادران وارنر با تغییرِ زمانِ اکرانِ فیلم قصد دوری از رویارویی مستقیمش با اِترنال‌ها (Eternals) و معرفی خودش به‌عنوان جنگ ستارگان/ارباب حلقه‌های فصلِ تعطیلاتِ سال ۲۰۲۰ را دارد. آخرهفته‌ی پیش از روز شکرگذاری، خودش را به‌عنوان زمانِ موفقی برای چهارتا از هشت فیلم هری پاتر (۲۰۰۱، ۲۰۰۲، ۲۰۰۵ و ۲۰۱۰)، چهارتا از پنج فیلم گرگ و میش (۲۰۰۸، ۲۰۰۹، ۲۰۱۱ و ۲۰۱۰) سه دنباله‌ی هانگر گیمز (۲۰۱۳، ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵) ثابت کرده است. این زمان همچنین سکوی پرتابِ خوبی برای جانوران شگفت‌انگیز و زیستگاه آن‌ها در سال ۲۰۱۶ بود. اگرچه این موضوع درباره‌ی جاستیس لیگ در سال ۲۰۱۷ و جانوران شگفت‌انگیز: جنایاتِ گریندل‌والد در سال ۲۰۱۸ صدق نمی‌کند، اما ماجرای آن‌ها جداست. تحلیلگران اعتقاد دارند اصلا همین که دیزنی تصمیم گرفت تا فروزن ۲ را به بیست و دوم نوامبر ۲۰۱۹ منتقل کند نشان می‌دهد که این فیلم به همان اندازه که یک انیمیشنِ کودک‌پسندانه است، به همان اندازه هم یک فانتزی جوان‌پسند است. وقتی برادران وارنر به عملکردِ ناامیدکننده‌ی جنایات گریندل‌والد ازطریقِ عقب انداختنِ جانوران شگفت‌انگیز ۳ تا دوازدهم نوامبر ۲۰۲۱ واکنش نشان دادند (تا شاید با یک سال فرصتِ اضافه جلوی فیلم سوم را از تبدیل شدن به فاجعه‌ای دارک فینیکس‌وار بگیرند)، آن‌ها تل‌ماسه را در آخرهفته‌ی پیش از روز شکرگذاری جایگزین کردند. اما از آنجایی که اِترنال‌ها به‌عنوان فیلمِ ستاره‌محور مارول (آنجلینا جولی، کُمیل نانجیانی، ریچارد مدن و غیره) خیلی به اُپرای فضایی بین‌کهکشانی ستاره‌محور (تیموتی شامالات، زندیا، جیسون موموآ، ربکا فرگوسن، جاش برولین، خاویر باردم، اسکار آیزاک و غیره) نزدیک است، برادران وارنر تصمیم گرفته تا بهتر است دور و اطرافِ مارول نپلکد. اما شاید دلیلِ دیگرِ وارنر برای تغییرِ زمان اکران فیلم این است که آن‌ها می‌خواهند تل‌ماسه را به‌عنوان جنگ ستارگان/ارباب حلقه‌های سال بعد معرفی کردند. اگر آخرهفته‌ی پیش از روز شکرگذاری، جایی است که برادران وارنر، سامیت و لاینزگیت فیلم‌های فانتزی نوبالغانشان را اکران می‌کنند، پس آخرهفته‌ی پیش از کریسمس هم خیلی وقت است که میزبانِ بلاک‌باسترهای فانتزی آخر سال بوده است. این موضوع حداقل از سال ۱۹۹۵ که قسمت اول جومانجی بعد از افتتاحیه‌ی ۱۱ میلیون دلاری‌اش، به ۱۰۰ میلیون دلار درآمد دست یافت حقیقت داشته است.

دو هفته‌‌ی کریسمس تا سال نو که بچه‌ها تعطیل هستند و بزرگسالان سر کار نمی‌روند حکم یک معدن طلا را برای فیلم‌های بزرگ و کوچک جهت دوام‌های طولانی‌مدت دارد. چه تایتانیک را یک فیلم ماجرایی فانتزی حساب کنید یا نکنید، آخرهفته‌ی پیش از کریسمس میزبان سه‌گانه‌ی ارباب حلقه‌ها، کینگ کونگ، آواتار، ترون: میراث، سه‌گانه‌ی هابیت، سه‌تا از چهار فیلم جدید جنگ ستارگان و آکوآمن بوده است. همه‌ی این فیلم‌های افتتاحیه‌ی خوب تا عالی‌‌ای را تجربه کرده‌اند و دوام‌های خیلی بهتری را نسبت به اکران در هر زمان دیگری در طول سال داشته‌اند. بنابراین اگر تل‌ماسه بتواند خودش را به‌عنوان بلاک‌باسترِ فانتزی حماسی فصل کریسمس ثابت کند، آن‌وقت سرنوشتِ درخشانی انتظارش را خواهد کشید. امکان ندارد که آکوآمن در هر زمان دیگری به جز فصل کریسمس، به ۳۳۵ میلیون دلار فروش نهایی از ۷۲ میلیون دلار افتتاحیه دست پیدا کند. چنین چیزی درباره‌ی کینگ کونگ (۲۱۹ میلیون دلار از ۶۶ میلیون دلار افتتاحیه)، ترون: میراث (۱۷۱ میلیون دلار از ۴۴ میلیون دلار افتتاحیه) یا روگ وان (۵۳۲ میلیون دلار از ۱۵۵ میلیون دلار افتتاحیه) هم صدق می‌کند. مهم‌ترین دلیلی که نیرو برمی‌خیزد توانست به تقریبا یک میلیارد دلار فروش در آمریکای شمالی دست پیدا کند (۹۳۷ میلیون دلار) به خاطر این است که این فیلم به بهترین افتتاحیه‌ی تاریخ این نقطه‌ی زمانی دست یافت (۲۴۸ میلیون دلار) و از دوامِ دیوانه‌وار آخر سال بهره برد تا درنهایت ۳/۷۸ برابرِ افتتاحیه‌اش بفروشد. هرچقدر هم درباره‌ی اهمیتِ اواخر دسامبر در زمینه‌ی دوام‌های طولانی پس از افتتاحیه بگویم، کم گفته‌ام. به خاطر همین است که سال گذشته، همه فیلم‌هایشان را در این چارچوب زمانی اکران کردند. مری پاپینز بازمی‌گردد (۱۷۲ میلیون دلار از ۳۲ میلیون دلار افتتاحیه) و بامبلبی (۱۲۷ میلیون دلار از ۲۱ میلیون دلار افتتاحیه) در اواخر دسامبر خیلی بادوام‌تر از چیزی که در هر زمان دیگری اکران می‌شدند بودند. چنین چیزی درباره‌ی بلاک‌باسترهای دیگری که درست یک هفته قبل یا بعد از کریسمس اکران شدند از جمله مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی (۱۹۰ میلیون از ۳۵ میلیون افتتاحیه)، جومانجی: به جنگل خوش آمدید (۴۰۴ میلیون از ۵۵ میلیون افتتاحیه) و بزرگ‌ترین شومن (۱۸۴ میلیون از ۱۳ و نیم میلیون افتتاحیه) هم صدق می‌کند. امسال هم ظهور اسکای‌واکر با آغاز اکرانش از بیستم دسامبر ۲۰۱۹، روندِ هفت ساله‌ای از دنباله‌های آواتار (۲۰۲۱، ۲۰۲۳، ۲۰۲۵) و سری جدید جنگ ستارگان (۲۰۲۲، ۲۰۲۴، ۲۰۲۶) را آغاز خواهد کرد.

سال بعد تا آینده‌ای نه چندان نزدیک، تنها سالی است که دیزنی قسمت تازه‌ای از مهم‌ترین آی‌پی‌هایش را برای معرفی شدن به‌عنوان ارائه‌کننده‌ی بزرگ‌ترین فیلم فانتزی آخر سال در ماه دسامبر اکران نخواهد کرد. بنابراین اگر برادران وارنر فکر می‌کند که تل‌ماسه می‌تواند در حد و اندازه‌ی جنگ ستارگان، آواتار و ارباب حلقه‌ها ظاهر شود، این نقطه‌ی زمانی در سال بعد، بهترین زمانی است که می‌تواند فیلمش را در آن عرضه کند. آیا اصلا کسی برای دیدنِ تل‌ماسه در سینماها حاضر می‌شود؟ امکان دارد این فیلم عملکردی شبیه به بلید رانر ۲۰۴۹، ساخته‌ی قبلی دنی ویلنوو داشته باشد که اگرچه با سال‌ها لحظه‌شماری طرفدارانِ فیلم ریدلی اسکات و خوزه‌های سینما به نمایش در آمد، اما از آنجایی که عموم مردم به دنباله‌ی بزرگسالانه‌ی ۲ ساعت و ۴۰ دقیقه‌ای یک فیلم علمی‌-تخیلی کلاسیک که ۳۵ سال پیش در گیشه شکست خورده بود اهمیت نمی‌دادند، برای سینماهای خالی به نمایش درآمد. از قضا اقتباسِ قبلی تل‌ماسه به کارگردانی دیوید لینچ هم در سال ۱۹۸۴ به فقط ۳۱ میلیون دلار از ۴۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. معلوم نیست که فیلم جدید تل‌ماسه چقدر خرج برداشته است، اما اگر بودجه‌اش به‌جای بلید رانر ۲۰۴۹ (۱۵۵ میلیون دلار)، به موتورهای فانی (۱۰۰ میلیون دلار) نزدیک‌تر باشد، بارِ کمتری روی دوش‌هایش احساس خواهد کرد. این در حالی است که تل‌ماسه می‌تواند دچار سندروم جان کارتر هم شود؛ سندروم جان کارتر زمانی اتفاق می‌افتد که بالاخره یک اثرِ ادبی کلاسیک و جریان‌ساز مورد اقتباسِ سینمایی قرار می‌گیرد، اما از آنجایی که فلان اثر ادبی حکم یکی از سنگ‌بناهای ژانرش را داشته است، پس سینماروها در طول سال‌ها فیلم‌های زیادی که از جنسِ اصلی الهام گرفته‌اند را دیده‌اند. بنابراین وقتی بالاخره جنسِ اصلی مورد اقتباس قرار می‌گیرد، سینماروها فکر می‌کنند که با فیلمِ دست‌دومی طرفند که از دیگران تقلید کرده است. این اتفاقی بود که در رابطه با جان کارتر افتاد و درباره‌ی مرد دویست‌ساله با بازی رابین ویلیامز هم صدق می‌کند. رُمان‌های تل‌ماسه برخی از منابعِ الهام اصلی جرج لوکاس برای جنگ ستارگان بوده است. بنابراین این احتمال وجود دارد که عموم مردم با دیدنِ تل‌ماسه با تصور اینکه با یک فیلمِ تقلیدی از سری جنگ ستارگان طرف هستند، آن را نادیده بگیرند. بنابراین هدفِ اصلی تیمِ تبلیغاتِ برادران وارنر باید جذبِ کسانی که هیچ علاقه و اهمیتی به کتاب‌های فرانک هربرت نمی‌دهند باشد و برای این کار باید بتوانند تا کاراکترِ تیموتی شامالات را به‌عنوانِ قهرمانِ قابل‌همذات‌پنداری و جذابی در مایه‌های لوک، رِی، فرودو، بیلبو و جیک سالی معرفی کنند. البته که تاریخ با فیلم‌هایی مثل استار ترک: نمسیس در سال ۲۰۰۲ و اِراگون در سال ۲۰۰۶ نشان داده است که فیلم‌هایی که در چارچوب زمانی اواخرِ دسامبر اکران می‌شوند الزاما موفق نخواهند بود. بدون اینکه اطلاعی از بودجه‌ی تل‌ماسه و نوعِ فیلمی که سازندگانش در نظر دارند نمی‌توان دقیقا نتیجه‌گیری کرد، اما درنظرگرفتنِ آخرهفته‌ی پیش از کریسمس برای این فیلم نشان از اعتمادی که برادران وارنر به این فیلم دارند و چگونگی معرفی و تبلیغات آن دارند. تل‌ماسه در موقعیتِ تبدیل شدن به جنگ ستارگان/ارباب حلقه‌ها/آواتار سال ۲۰۲۰ قرار گرفته است یا حداقل برادران وارنر قصد دارند تا آن را با چنین برچسبی تبلیغات کند. منبع: زومجی/

۱۰ فیلم برتر گزارش باکس آفیس آمریکا

ردیف نام فیلم درآمد آخرهفته مجموع آمریکای شمالی
۱ Fast & Furious Presents: Hobbs & Shaw ۶۰/۸ میلیون دلار ۱۰۸/۵ میلیون دلار
۲ Scary Stories to Tell in the Dark ۲۰/۸ میلیون دلار ۲۰/۸ میلیون دلار
۳ The Lion King ۲۰ میلیون دلار ۴۷۳/۱ میلیون دلار
۴ Dora and the Lost City of Gold ۱۷ میلیون دلار ۱۷ میلیون دلار
۵ Once Upon a Time in Hollywood ۱۱/۶ میلیون دلار ۱۰۰/۳ میلیون دلار
۶ The Art of Racing in the Rain ۸/۱ میلیون دلار ۸/۱ میلیون دلار
۷ The Kitchen ۵/۵ میلیون دلار ۵/۵ میلیون دلار
۸ Spider-Man: Far from Home ۵/۳ میلیون دلار ۳۷۰/۹ میلیون دلار
۹ Toy Story 4 ۴/۴ میلیون دلار ۴۱۹/۵ میلیون دلار
۱۰ Bring the Soul: The Movie ۲/۲ هزار دلار ۴/۴ میلیون دلار

 

5/5 - (1 امتیاز)
خروج از نسخه موبایل