به ندرت پیش میآید در سینمای امروز ایران، فیلمی را تماشا کنیم که از همان شروع یقه مخاطبش را بگیرد و تا انتها نیز رهایش نکند. این اتفاق بیش از هرچیز از دل یک فیلمنامه حساب شده و جذاب بیرون میآید. باید تبریک گفت به حسین امیری دوماری و پدرام پور امیری (و همچنین محمد داوودی) برای نگارش چنین فیلمنامهای که تقریبا میتوان گفت تمام سکانسهای فیلم از یک روند و هدف مشخصی برخوردارند. تمام شخصیتهای فیلم دست به اقدام میزنند و هیچ کدام در فیلم منفعل نیستند. قهرمان مشخصی هم از دل فیلمنامه بیرون میآید و مهمتر از همه، فیلم یک بحران (دو راهی) پیچیده و بسیار درگیر کننده را پیش روی ما میگذارد. این بحران را از دل موضوعی بیرون میکشد که شاید نمونههای قبلی فراوانی را به یاد میآوریم که به موضوع قصاص و رضایت خانواده مقتول میپردازند اما فیلم جان دار با انتخاب درست حوادثش و چیدمان دقیق آنها، به یک پرداخت جذاب و متفاوت میرسد.
کافیست وارد دنیای فیلم شوید تا ببینید چگونه در هرسکانس همواره شخصیتی است که شما را با اقدامش هیجان زده کند. هر لحظه از فیلم اگر از شما بپرسند به چه دلیل فیلم را دنبال میکنید، کاملا جواب مشخصی را میتوانید پاسخ دهید. وقتی فیلمی این ویژگیها را در دل خود داشته باشد و حداقل قصهاش را تا انتها سالم تعریف کند، دیگر برای نمره قبولی دادن به آن تردیدی نداریم، آن هم در وضعیت فعلی که نمونه چنین فیلمی را کمتر میبینیم. فیلم جان دار را به هیچ عنوان از دست ندهید چرا که نوید دو فیلمساز جوان و خوش آتیه را به سینمای ایران میدهند.
وقتی از همان صحنه ابتدایی، ارزش این خانواده به نوعی حفظ آبرو به هر قیمتی (حتی به قیمت ریاکاری و پنهان کاری) است، طبیعی است که این روند به دل صحنه دادگاه هم بیاید. تمام اعضای خانواده برای نجات جان برادرشان تصمیم دارند دروغ بگویند. اما تفاوتی که شخصیت فیلم جان دار با شخصیتهای به عنوان مثال فیلم جدایی نادر از سیمین دارد این است که قرار نیست جمال برای فرار از تیغ قانون به دروغ متوسل شود و خیلی زود حقیقت را میگوید تا ما مخاطبان در روند این صحنه نیز شوکه شویم.
نکته دیگری که در فیلمنامه فیلم قابل تامل است روند تدریجی دادن اطلاعات به مخاطب در طول فیلم است. نویسندگان در معرفی این خانواده بسیار حساب شده عمل میکنند تا جایی که خود شخصیتها واقعا بخواهند درباره گذشته شان حرف بزنند. آنها اطلاعاتشان را در طول فیلم پخش کردهاند و هرجا که نیاز باشد از طریق دیالوگ آن را ارائه میکنند تا همواره چیزی برای غافل گیر کردن مخاطب داشته باشند. وقتی در روند دعوای خانواده، موضع گیری مادر (با بازی فاطمه معتمد آریا) و برادر بزرگتر نعیم (با بازی حامد بهداد) با پدر (با بازی مسعود کرامتی) و همین طور برادر کوچکتر (با بازی علی شادمان) کاملا متفاوت است، حال وقت آن است در یک دیالوگ نسبت افراد خانواده دقیقا مشخص شود و مدام موضع مخاطب نیز در قضاوت شخصیتها تغییر کند. وقتی متوجه میشویم که در واقع نامادری خانواده از پسرش دفاع میکند و برادر کوچکتر از خواهر تنیاش، از آنجا که هر دو طرف کاملا حق دارند و همدلی بر انگیزند، به یک بحران پیچیده و جدی میرسیم که شوقمان را برای ادامه دادن فیلم بیشتر میکند.
اوج بالا بردن تنش را هم باید در سکانسی که یاسر (با بازی جواد عزتی) به خانه آنها میآید دید. برادر کوچکتر در طبقه پایین خانه زندانی شده است و هر لحظه اگر بیرون بیاید آشوب به پا خواهد شد. برگهای که یاسر در دست دارد سایر افراد خانواده را در موضع ضعف میبرد. از آن طرف وقتی اسما به همراه شوهرش میآید دیگر تنش به اوج خود میرسد. طراحی چنین سکانسهایی نشان میدهد با فیلمسازانی طرف هستیم که واقعا درک درستی از فیلمنامه و اجرای آن دارند. آنها به خوبی میدانند بالا بردن سطح تنش و رها نکردن مخاطب به چه معناست. با این نگاه فیلم جان دار به واقع فیلم قابل احترامیست حتی اگر پایان آن کمی ناگهانی باشد. اما هرچه که باشد نگاهش در انتها نیز اخلاقیست و از دل پرداخت قهرمانش میآید. به طور خلاصه میتوان گفت نویسندگان فیلم جان دار نشان دادند که از یک ایده کلیشهای میتوان با پرداخت جذاب و متفاوت فیلمی سراسر درگیر کننده را خلق کرد. به امید روزهای بهتر برای این دو فیلمساز جوان.