سه گوش

۱۰ فیلم پر هزینه و پر فروش جهان ۲۰۲۴؛ از لیدی گاگا تا اونجرز: جنگ بینهایت

وبسایت ددلاین مانند سنت چند سال اخیرش به‌تازگی با دسترسی به هزینه‌ها و درآمدهای یک فیلم یا تخمین زدن، ۱۰ فیلم پر درآمد، پر فروش و سودآور جهان در سال ۲۰۲۴ را مشخص کرد. آن‌ها نه‌تنها ۱۰ بلاک‌باستر سودآورتر برتر ۲۰۱۸ را انتخاب کرده‌اید، بلکه ۵ فیلم کم‌خرج سودآور سال گذشته و ۵ فیلم زیان‌آور برتر ۲۰۱۸ را فهرست کرده‌اند. نتیجه این است که اونجرز: جنگ اینفینیتی – Avengers: Infinity War، محصول دیزنی و مارول در حالی با کسب ۵۰۰ میلیون دلار سود خالص از یک میلیارد و ۲۷۰ میلیون دلار فروش جهانی در صدر جدول سودآورترین فیلم‌های ۲۰۱۸ قرار گرفته است که احتمالا سال بعد همین موقع باید انتظار صدرنشینی اونجرز: پایان بازی – Avengers: Endgame را داشته باشیم. بعد از انتخاب «جنگ ستارگان: آخرین جدای» (۴۱۷/۵ میلیون دلار سود خالص) به‌عنوان سودآورترین فیلم سال ۲۰۱۷، این دومین سال متوالی است که دیزنی سودآورترین فیلم سال را در اختیار دارد. با نگاهی به این فهرست همچنین متوجه می‌شویم که سال ۲۰۱۸، سال بزرگی برای فیلم‌های ابرقهرمانی بود؛ در حالی شش‌تا از ۱۰ فیلم برتر جدول را فیلم‌های ابرقهرمانی تشکیل می‌دادند که در بین سودآورترین فیلم‌های ۲۰۱۷ چهار فیلم «واندر وومن»، «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه»، «ثور: رگناروک» و «نگهبانان کهکشان ۲» دیده می‌شدند. شگفتی‌های فهرست سودآورترین‌های ۲۰۲۴ اما «بوهمین رپسدی»، «ستاره‌ای متولد می‌شود» و «گرینچ» بودند که با وجود بودجه‌ی زیر ۱۰۰ میلیون دلاری‌شان، موفق شدند تا جای خودشان را در بین موفق‌ترین فیلم‌های سال پیدا کنند.

۱۰ فیلم پر درآمد و سودآور جهان در سال ۲۰۲۴

اما قبل از مرور کردن فهرست ۲۰۱۸، بد نیست تا آمارِ سال گذشته را هم به یاد داشته باشید؛ سودآورترین فیلم‌های سال ۲۰۱۷ «جنگ ستارگان: آخرین جدای» (۴۱۷ و نیم میلیون دلار سود خالص)، «دیو و دلبر» (۴۱۴/۷ میلیون دلار)، «من نفرت‌انگیز ۳» (۳۶۶/۲ میلیون دلار)، «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» (۳۰۵/۷ میلیون دلار)، «آن» (۲۹۳/۷ میلیون دلار)، «واندر وومن» (۲۵۲/۹ میلیون دلار)، «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (۲۰۰/۱ میلیون دلار)، «ثور: رگناروک» (۱۷۴/۲ میلیون دلار)، «نگهبانان کهکشان ۲» (۱۵۴/۷ میلیون دلار) و «برو بیرون» (۱۲۴/۳ میلیون دلار) بودند. فیلم‌های کم‌خرج‌تری که در سال ۲۰۱۷ به سودهای بزرگی دست پیدا کردند عبارت‌اند از «آنابل: خلقت» (۱۰۸/۷ میلیون دلار سود خالص)، «گسست» (۶۸/۲ میلیون دلار)، «سفر دختران» (۶۶/۱ میلیون دلار)، «اعجوبه» (۵۵/۲ میلیون دلار) و «بیبی راننده» (۵۱/۵ میلیون دلار). اما تمشک طلایی بدترین عملکردهای سال ۲۰۱۷ به «شاه آرتور: افسانه‌ی شمشیر» (۱۵۳/۲ میلیون دلار)، «ماشین‌های هیولایی» (۱۲۳/۱ میلیون دلار)، «قول» (۱۰۲/۱ میلیون دلار)، «دیوار بزرگ» (۷۴/۵ میلیون دلار) و «طوفان جغرافیایی» (۷۱/۶ میلیون دلار) می‌رسد که رقم‌های داخل پرانتز نشان‌دهنده‌ی مقدار پولی است که هرکدام از این فیلم‌ها برای استودیوهایشان از دست داده‌اند.

 

۱۰-ستاره‌ای متولد می‌شود – A Star is Born

برادران وارنر

سومین بازسازی فیلم ویلیام ولمن، محصول سال ۱۹۳۷ شاید بعد از نمایش‌های موفقیت‌آمیزش در جشنواره‌های فیلم ونیز و تورنتو در جریان پاییزِ سال گذشته، دیگر در جریانِ فصلِ اسکار از نفس افتاده بود و قافیه را به دیگران باخت، اما این فیلم حتی قبل از اینکه جزو نامزدهای بهترین فیلم اسکار ۲۰۱۹ قرار بگیرد، به موفقیتِ هیولاواری برای برادران وارنر و قدم رو به جلویی برای بردلی کوپر به‌عنوان یک فیلمساز تبدیل شده بود. چند دهه می‌شد که استودیو قصد داشت تا این داستانِ عاشقانه‌ی تراژیک را دوباره تعریف کند. ستاره‌هایی همچون ویل اسمیت، تام کروز، لئوناردو دی‌کاپریو و کریستین بیل، همه از کسانی بودند که اسمشان به‌عنوان بازیگرِ نقش جک، خواننده‌‌ی افسرده‌‌ای که بهترین روزهای هنرش به پایان رسیده بود و به خودتخریبی افتاده بود به زبان آورده می‌شد. در ابتدا کلینت ایستوود می‌خواست این بازسازی را کارگردانی کند و او در ذهنش بیانسه را برای نقشِ مقابل جک در نظر گرفته بود و به بردلی کوپر برای نقشِ جک فکر می‌کرد. زمانی‌که آن‌ها با هم دیدار کردند کوپر احساس می‌کرد که برای این نقش خیلی جوان است و این همان زمانی بود که کوپر مشغول آماده شدن برای پروژه‌ی جاه‌طلبانه‌ی دیگری در قالب نقشِ اصلی نمایش‌نامه‌ی «مرد فیلی» در برادووی بود. دیدار آن‌ها باعث شد تا ایستوود، کوپر را برای نقشِ اصلی «تک‌تیراندازِ آمریکایی» انتخاب کند. اما بالاخره یک روز بعد از اینکه کوپر با دیدنِ اجرای شجاعانه‌ی آنی لنکس، خواننده‌ی اسکاتلندی در حال اجرای ترانه‌ی کلاسیکِ «من طلسمت می‌کنم» در تلویزیون تحت‌تاثیر قرار می‌گیرد، نظرش را درباره‌ی «ستاره‌ای متولد می‌شود» عوض می‌کند. در زمانی‌که کوپر بالاخره برای پیوستن به این پروژه آماده بود، ایستوود سراغ پروژه‌های دیگری رفته بود و در نتیجه کوپر آن فیلم را برای خودش کرد. پروسه‌ای که شاملِ تلاش برای به دست آوردن صدای خوانندگی استودیویی، نوشتن و نواختنِ موسیقی و لابی کردن برای به دست آوردن لیدی گاگا به‌عنوان دخترِ نقشِ مقابلش که عاشقش می‌شود بود.

این پروسه چهار سال طول کشید که شامل متقاعد کردنِ برادران وارنر که لیدی گاگا به‌عنوان یک بازیگرِ مبتدی، توانایی بر آمدن از پسِ این نقش را دارد. یک نمایشِ امتحانی باعث شد تا نظرِ تهیه‌کنندگانِ استودیو درباره‌‌ی انتخاب لیدی گاگا عوض شود و گاگا هم نقش‌آفرینی‌ای ارائه کرد که تهی از هرگونه غروری که شاید از چنین موزیسینِ ستاره‌ی غول‌آسایی انتظار می‌رود بود. کوپر با کمک کریس کریستوفرسون خودش را به درونِ نقشش پرت کرد؛ بازیگر/خواننده‌ای که در نسخه‌ی ۱۹۷۶ «ستاره‌ای متلود می‌شود» نقش جک را برعهده داشت و ۱۰ دقیقه از کنسرتش در جریان جشنواره‌ی گلستنبری را به کوپر اختصاص داد تا روی استیج رفته و برخی از آهنگ‌های فیلم را بخواند و خودش را واقعا محک بزند. کوپر بدون اطلاع قبلی روی استیج رفت و در مصاحبه‌هایش گفته است که اگر مردم از صدایش خوششان نمی‌آید و او را هو می‌کردند، الان با فیلم کاملا متفاوتی طرف می‌بودیم. برادران وارنر هم با تمرکز روی رابطه‌ی صیمیمی بین ستارگانِ فیلم در کمپین تبلیغاتی‌اش، تماشای عشقِ بردلی کوپر و لیدی گاگا را به یکی از جذاب‌ترین چیزهایی که آن روزها می‌شد در سینما دید تبدیل کرد. برادران وارنر بودجه‌ی تولید این پروژه‌ی ستاره‌محور را با ۳۵ میلیون دلار خیلی پایین نگه داشت. خرج و مخارجِ مربوط‌به تبلیغاتِ جهانی فیلم ۱۱۰ میلیون دلار شد که شامل نمایش‌های فیلم در جشنواره‌های ونیز و تورنتو و کمپینِ اسکاری‌اش بود که درنهایت به هشت نامزد اسکار منجر شد که شامل بهترین فیلم و بهترین ترانه‌ی اورجینال برای ترکِ «کم‌عمق» که با همکاری گاگا ساخته شده بود می‌شد. «ستاره‌ای متولد می‌شود» اکرانش را در اولین آخرهفته‌ی اکتبر ۲۰۱۸ به‌عنوان فیلمی بزرگسالانه که در تضاد با بلاک‌باستر ابرقهرمانی کودک‌پسندانه‌ی «ونوم» (Venom)، محصول سونی قرار می‌گیرد آغاز کرد و با کسب ۴۲ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار، پشت سرِ افتتاحیه‌ی ۸۰ میلیون و ۲۰۰ هزار دلاری اسپین‌آفِ «مرد عنکبوتی»، در جایگاه دوم جدول قرار گرفت. «ستاره‌ای متولد می‌شود» تا پایان دوره‌ی اکرانش، در گیشه‌ی خانگی از «ونوم» جلو زد و با کسب ۲۱۵ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار، فیلمِ تام هاردی را با ۲۱۳ و نیم میلیون دلار فروشِ خانگی به‌طرز غافلگیرکننده‌ای شکست داد. چیزی که در محاسبه‌ی سود خالصِ این فیلم در نظر گرفته شده است ساندترکِ غوغاگرش بود که با بیش از ۲ میلیارد استریم در سراسر دنیا، به یکی از نیروهای تأثیرگذار در افزایشِ فروشِ فیلم و روی بورس نگه داشتن آن تبدیل شد. «ستاره‌ای متولد می‌شود» در حالی با ۲۹۹ میلیون دلار مجموع تمام خرج و مخارجش، به ۱۷۸ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار سودِ خالص برای سازندگانش دست پیدا کرد که هیچ‌وقت در چین روی پرده نرفت که یکی از فاکتورهای استاندارد سودآورترین بلاک‌باسترهای این فهرست است.

 

گیشه‌ی آمریکای شمالی ۲۱۵/۱ میلیون دلار
گیشه‌ی خارجی ۲۱۸/۳ میلیون دلار
گیشه‌ی چین
گیشه‌ی جهانی ۴۳۳/۴ میلیون دلار
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا ۱۹۸ میلیون دلار
درآمد پخش در شبکه‌ی خانگی ۶۹/۱ میلیون دلار
درآمد پخش تلوزیونی ۱۴۰ میلیون دلار
پیش‌فروش‌های خارجی
مجموع درآمدها: ۴۰۷/۱ میلیون دلار
هزینه‌ی تولید ۳۶ میلیون دلار
هزینه‌ی چاپ و تبلیغات جهانی ۱۱۰ میلیون دلار
هزینه‌ی ویدیو
هزینه‌ی مشارکت‌ها ۳۵ میلیون دلار
دستمزد بازیگران و سازندگان ۱۹ میلیون دلار
بهره
سود پخش‌کننده ۶ میلیون دلار
کل هزینه‌ها ۲۲۹ میلیون دلار
سود خالص استودیو ۱۷۸/۱ میلیون دلار

۹-گرینچ – Grinch

ایلومینیشن / یونیورسال

کریس ملداندری بعد از اینکه پُستش به‌عنوان رئیس بخشِ انیمیشن فاکس قرن بیستم و استودیوی انیمیشن‌سازی بلواسکای را در سال ۲۰۰۷ ترک کرد، تهیه‌کنندگی اجرایی انیمیشن‌هایی مثل «عصر یخبندان»، «عصر یخبندان: ذوب شدن»، «ربات‌ها» و «هورتون صدایی می‌شنود» را برعهده داشت. او بعد از ترک کردن فاکس، استودیوی انیمیشن‌سازی ایلومینیشن، خالقِ مینیون‌ها را تأسیس کرد. اگرچه کریس ملداندری چند وقت پیش گفته بود که ساختِ انیمیشن‌های اورجینال، اولویتِ ایلومینیشن است، اما این دستور شاملِ اقتباس از روی داستان‌های دکتر سوس نمی‌شود. پس آن‌ها بعد از «هورتون صدایی می‌شنود» و «لوراکس» که هر دو به‌عنوانِ اقتباس‌های داستان‌های دکتر سوس در فاکس ساخته شده بودند، سراغ معروف‌ترینشان «گرینچ» رفت. اقتباسِ ایلومینیشن برخلاف نسخه‌ی لایو اکشنِ ران هاوارد (پُرفروش‌ترین فیلم سال ۲۰۰۰ با ۲۶۰ میلیون دلار درآمد) که روی نقدِ تجاری شدنِ کریسمس تمرکز کرده بود، به ریشه‌های داستانِ اورجینالِ گرینچ بازگشت که به برخوردِ منفی‌گرایی گرینچ و معصومیتِ کاراکترِ سیدنی لو می‌پردازد. لحنِ فیلم با وجود بندیکت کامبربچ به‌عنوان صداپیشه‌ی مرد سبزِ اخمو و عصبانی داستان، به‌جای نقش‌آفرینی دیوانه‌وارِ جیم کری در فیلم ران هاوارد، بیشتر به فیلم تلویزیونی «چگونه گرینچ کریسمس را دزدید»، محصول ۱۹۶۶ نزدیک بود. «گرینچ» همواره مجموعهِ پولسازی برای یونیورسال بوده است و ایلومینیشن با ارائه‌ی نسخه‌ی «مینیون‌»گونه‌ی خودشان از این کاراکتر و دنیایش، دوباره طرفدارانِ محصولاتِ این استودیو را به آن جذب کردند. «گرینچ» در نهم نوامبر ۲۰۱۸، جلوتر از امثال «جانوران شگفت‌انگیز: جنایات گریندل‌والد» (Fantastic Beasts: The Crimes of Grindelwald) و «رالف اینترنت را خراب می‌کند» (Ralph Breaks the Internet) روی پرده رفت و به ۷۸ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار افتتاحیه در جریانِ آخرهفته‌ی چهارروزه‌ی مصادفِ با روز تعطیلی «کهنه‌سربازان جنگ» در آمریکا دست پیدا کرد؛ رقمی که آن را به بزرگ‌ترین افتتاحیه در بین تمام فیلم‌های کریسمسی تاریخ تبدیل می‌کند. این فیلم بلافاصله در کشورهای خارجی هم اکران شد و به ۲۴۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد تا به اضافه‌ی ۲۷۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلاری که در آمریکای شمالی به دست آورده بود، به مجموعِ جهانی ۵۱۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار برسد. «گرینچ» با درآمد خانگی‌اش، رقبای انیمیشنی‌اش «رالف اینترنت را خراب می‌کند» (۲۰۰ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار) و «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» (۱۸۹ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار) را شکست داد.

فروشِ ۵۱۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری این فیلم در دنیا هم به فراتر از درآمدِ جهانی ۳۴۵ میلیون دلاری فیلمِ ران هاوارد رفت. «گرینچ» برخلاف دیگر فیلم‌های انیمیشنی و خانواده‌پسند، یکی از تنها دو فیلمی است که به جمعِ ۱۰ فیلم سودآورِ برتر ۲۰۱۸ راه پیدا کرده است. سود خالصِ ۱۸۴ میلیون و ۶۰۰ هزار دلاری «گرینچ» اما کمتر از سود خالصِ دیگر فیلم‌های سودآورِ ایلومینیشن، «آواز بخوان» (۱۹۴ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار)، «من نفرت‌انگیز ۳» (۳۶۶/۲ میلیون دلار)، «زندگی مخفی حیوانات خانگی» (۳۷۴/۶ میلیون دلار) و حتی «مینیون‌ها» (۵۰۲/۳ میلیون دلار) است. سود‌های خالصی که اینجا فهرست شده شاملِ درآمدهای این فیلم‌ها از فروشِ محصولاتِ جانبی از جمله عروسک و اکشن‌فیگور نمی‌شود. سودِ خالصِ کمترِ «گرینچ» در مقایسه با دیگر فیلم‌های ایلومینیشن به خاطر این است که برندِ دکتر سوس، نام ناشناخته‌ای در خارج از بازارهای غیرانگلیسی‌زبان است. به همین دلیل است که درآمدِ خارجی «گرینچ» (۲۴۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار)، پایین‌تر از درآمد خارجی «مینیون‌ها» (۸۲۳/۳ میلیون دلار)، «من نفرت‌انگیز ۳» (۷۷۰ میلیون دلار)، «زندگی مخفی حیوانات خانگی» (۵۰۷ میلیون دلار) و «آواز بخوان» (۳۶۳/۷ میلیون دلار) قرار می‌گیرد. با این وجود، ایلومیشین و یونیورسال «گرینچ» را با مجموعِ بودجه و تبلیغاتِ ۱۹۶ میلیون دلار ساختند و اکران کردند که ۱۲ درصد کمتر از میانگینِ بودجه‌ی ساخت و خرج و مخارجِ تبلیغاتِ چهار فیلم دیگر ایلومینیشن است. یونیورسال در حالی ۱۲۱ میلیون دلار خرجِ تبلیغات «گرینچ» در سراسر دنیا کرد که از صدقه‌سری همکاری با ۶۰ شریکِ تبلیغاتی، ۸۰ میلیون دلار اضافه به جیب زدند. شرکای تبلیغاتی فیلمِ ران هاوارد، ۵۰ میلیون دلار برای آن درآمدزایی کردند.

گیشه‌ی آمریکای شمالی ۲۷۰/۶ میلیون دلار
گیشه‌ی خارجی ۲۳۶/۷ میلیون دلار
گیشه‌ی چین ۳/۹ میلیون دلار
گیشه‌ی جهانی ۵۱۱/۳ میلیون دلار
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا ۲۳۹ میلیون دلار
درآمد پخش در شبکه‌ی خانگی ۷۹/۶ میلیون دلار
درآمد پخش تلوزیونی ۱۵۱ میلیون دلار
پیش‌فروش‌های خارجی
مجموع درآمدها: ۴۶۰/۶ میلیون دلار
هزینه‌ی تولید ۷۵ میلیون دلار
هزینه‌ی چاپ و تبلیغات جهانی ۱۲۱ میلیون دلار
هزینه‌ی ویدیو
هزینه‌ی مشارکت‌ها ۳۰ میلیون دلار
دستمزد بازیگران و سازندگان ۲۱ میلیون دلار
بهره
سود پخش‌کننده ۱۲ میلیون دلار
کل هزینه‌ها ۲۸۵ میلیون دلار
سود خالص استودیو ۱۸۴/۶ میلیون دلار

 

۸-دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط‌کرده – Jurassic World: Fallen Kingdom

یونیورسال

از لحظه‌ای که «دنیای ژوراسیک» با کسب یک میلیارد و ۶۷۰ میلیون دلار در دنیا (۶۵۲ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در گیشه‌ی خانگی)، به دومین فیلم پُرفروشِ سال ۲۰۱۵ شد، ساختِ دنباله‌اش ردخور نداشت. کالین تروورو، کارگردانِ «دنیای ژوراسیک»، نویسندگی و تهیه‌کنندگی «پادشاهی سقوط کرده» را انجام داد، اما از آنجایی که روی ساختِ اپیزود نهم جنگ ستارگان تمرکز کرده بود، کارگردانی‌اش را قبول نکرد؛ هرچند درنهایت او به‌عنوان کارگردان «اپیزود نهم» باقی نماند و جی. جی. آبرامز جایگزینش شد. از همین رو با متوقف شدنِ پروژه‌ی دنباله‌ی «جنگ جهانی زی» (World War Z) که جی. اِی. بایونای اسپانیایی قصد ساختش را داشت، این کارگردان وظیفه‌ی بازگرداندنِ کریس پرت و برایس دالاس هاوارد به دنیای خزندگانِ مقابل‌تاریخی را برعهده گرفت. بایونا موفق شد در عین حفظ کردنِ درجه سنی زیر ۱۳ سالِ فیلم، دایناسورها را ترسناک‌تر کرده و آن‌ها را از جزیره به داخل یک عمارت منتقل کرده و حس و حالِ کلاستروفوبیکِ فیلم را افزایش بدهد. همچنین یونیورسال با جلو انداختنِ اکران فیلم در کشورهای خارجی، سعی کردند تا جلوی ضربه خوردنِ فروش فیلم با آغاز جام جهانی فوتبال را بگیرند. نتیجه شاید در مقایسه با فیلم اول، خبر از افت فروشِ قابل‌توجه‌ای می‌داد، ولی کماکان در مقایسه با استانداردهای نُرمال گیشه، فوق‌العاده بود. «پادشاهی سقوط کرده» قبل از اینکه در آمریکای شمالی روی پرده برود، ۴۲۰ میلیون دلار فروخته بود که آن را در مسیر رسیدن به ۸۹۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروشِ خارجی قرار دارد که حدود یک سومش متعلق به بازار چین است. فیلم در آمریکای شمالی با کسب ۱۴۸ میلیون دلار به‌عنوان افتتاحیه، پشت سر افتتاحیه‌ی «دنیای ژوراسیک» (۲۰۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار)، در جایگاه دوم بهترین افتتاحیه‌های تاریخِ یونیورسال قرار گرفت. «پادشاهی سقوط کرده» با کسب ۴۱۷ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در گیشه‌ی خانگی، پشتِ سر قسمتِ قبلی‌اش به پُرفروش‌ترین فیلم این استودیو تبدیل شد و پایین‌تر از «دنیای ژوراسیک» (یک میلیارد و ۶۷۰ میلیون دلار) و «خشن ۷» (یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار)، با یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار در جایگاه سوم پُرفروش‌ترین فیلم‌های یونیورسال در گیشه‌ی جهانی جای گرفت. «پادشاهی سقوط کرده» به ۲۳۵ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار سود خالص دست پیدا کرد که با اختلاف بسیار زیادی کمتر از سود خالصِ ۴۷۰ میلیون دلاری قسمتِ اولِ «دنیای ژوراسیک» است. یکی از خرج‌های قابل‌توجه‌ی «پادشاهی سقوط کرده»، ۲۰۰ میلیون دلاری است که مربوط‌به «مشارکت‌ها» می‌شود؛ مشارکت‌ها شامل پولی می‌شود که از فروشِ فیلم به تیم سازنده می‌رسد که در اینجا در صدرشان استیون اسپیلبرگ، به‌عنوان تهیه‌کننده‌ی اجرایی «پادشاهی سقوط کرده» و کارگردانِ «پارک ژوراسیک» قرار دارد. خرج و مخارجِ تبلیغاتِ جهانی این فیلم ۱۴۵ میلیون دلار بوده است که پایین‌تر از ۱۶۰ میلیون دلاری که خرجِ تبلیغاتِ فیلم قبلی شده بود قرار می‌گیرد. همچنین «پادشاهی سقوط کرده» ۱۸۵ میلیون دلار هم از شریک‌های تبلیغاتی‌اش به دست آورده است که بیش از دو برابرِ فیلم قبلی است.

 

گیشه‌ی آمریکای شمالی ۴۱۷/۷ میلیون دلار
گیشه‌ی خارجی ۶۳۰/۵ میلیون دلار
گیشه‌ی چین ۲۶۱/۲ میلیون دلار
گیشه‌ی جهانی یک میلیارد و ۳۰۹ میلیون دلار
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا ۵۴۱ میلیون دلار
درآمد پخش در شبکه‌ی خانگی ۱۲۹/۸ میلیون دلار
درآمد پخش تلوزیونی ۱۶۴ میلیون دلار
پیش‌فروش‌های خارجی
مجموع درآمدها: ۸۳۴/۸ میلیون دلار
هزینه‌ی تولید ۱۷۰ میلیون دلار
هزینه‌ی چاپ و تبلیغات جهانی ۱۴۵ میلیون دلار
هزینه‌ی ویدیو ۴۵ میلیون دلار
هزینه‌ی مشارکت‌ها ۲۰۰ میلیون دلار
دستمزد بازیگران و سازندگان ۲۵ میلیون دلار
بهره
سود پخش‌کننده ۲۷ میلیون دلار
کل هزینه‌ها ۶۱۲ میلیون دلار
سود خالص استودیو ۲۲۲/۸ میلیون دلار

 

۷-ددپول ۲ – Deadpool 2

فاکس

وقتی اولین فیلم «ددپول» با بازی رایان رینولدز در سال ۲۰۱۶ اکران شد، این فیلم به چیزی فراتر از یک موفقیتِ فرانچایزسازِ معمولی دست پیدا کرد. این فیلم ابرقهرمانی بزرگسالانه که در جایگاه منحصربه‌فردی در مقایسه با اکثرِ محصولاتِ کودک‌پسندانه‌ی هالیوود قرار می‌گرفت، با کسب ۷۸۳ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار، به پُرفروش‌ترین فیلم بزرگسالانه‌ در تاریخِ گیشه‌ی جهانی تبدیل شد و به سرمشقِ تازه‌ای برای استودیوهای تنبل برای تقلید کردن از آن تبدیل شد که جدیدترین نتیجه‌اش ریبوتِ افتضاحِ «هل‌بوی» (Hellboy) از آب در آمده است. حتی با در نظر نگرفتنِ جدایی تیم میلر، کارگردان فیلم اول از پروژه‌ی دنباله‌ی «ددپول» بر سر اختلافاتِ هنری و جایگزین شدنش با دیوید لیچ، یکی از کارگردانانِ «جان ویک»، باز موفقیتِ «ددپول» همچون یک اتفاقِ تکرارناشدنی به نظر می‌رسید. اما «ددپول ۲» با کسب ۷۸۵ میلیون دلار، درآمدِ قسمت اول را هم پشت سر گذاشت؛ البته به‌لطفِ اکران نسخه‌ی کودک‌پسندانه‌اش در جریان کریسمس که به ۵۰ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرد. سال ۲۰۱۸، سال بسیارِ بزرگی برای ابرقهرمانان بود و «ددپول ۲» اولین فیلم از شش فیلمِ حاضر در فهرست سودآورترین فیلم‌های ۲۰۱۸ است. فعلا معلوم نیست که آیا دیزنی و مارول با تصاحبِ «ددپول» بعدی و اسپین‌آفش «ایکس-فورس»، از مقدار محتوای بزرگسالانه‌شان می‌کاهند یا نه، ولی باید سرانِ فاکس را تحسین کرد که نشان دادند در حوزه‌ی فیلم‌های ابرقهرمانی مخصوصِ بزرگسالان هم اسکناس‌های دست‌نخورده‌ی خوبی خوابیده است. فاکس به جز «ددپول»، سینمای ابرقهرمانی را هم با «لوگان»، به‌عنوانِ داستانِ سرانجام وولورینِ هیو جکمن پیشرفت داد که به ۶۱۹ میلیون دلار فروشِ جهانی دست پیدا کرد.

«ددپول ۲» به‌عنوان دومین فیلم مهم تابستان ۲۰۱۸ بعد از «اونجرز: جنگ اینفینیتی»، اکرانش را در سه روز اول نمایشش (جمعه تا یکشنبه) با کسب ۱۲۵ میلیون دلار شروع کرد. رقمی که نه‌تنها این فیلم را یک پله بالاتر از فیلم ترسناک «آن» (It) با ۱۲۳ میلیون دلار افتتاحیه و قسمت اول «ددپول» با ۱۳۲ میلیون دلار افتتاحیه در جایگاه دوم بهترین افتتاحیه‌های فیلم‌های بزرگسالانه قرار داد، بلکه دومین افتتاحیه‌ی برتر تاریخ شرکت فاکس قرن بیستم هم به شمار می‌رود و البته پشت سر «مرد عنکبوتی ۳» (۱۵۱ میلیون دلار)، در جایگاه دوم بهترین افتتاحیه در بین اقتباس‌های کامیک‌های مارول که جزیی از دنیای سینمایی مارول نیستند هم قرار می‌گیرد در زمانی‌که اکثر کمدی‌های بزرگسالانه برای یافتنِ مخاطب در حال تقلا کردن هستند، «ددپول» تنها کمدی‌ای بود که با مخفی شدنِ پشتِ ماسکِ یک ابرقهرمان، توانست موفق شود. «ددپول ۲» هم با تکرارِ کمپینِ تبلیغاتی کله‌خراب و آنارشیستی قسمت اول و اضافه کردنِ کاراکترهای محبوب بیشتری از کامیک‌های «ددپول» مثل کیبل (جاش برولین) و دامینو (ززی بیتز)، ارزشِ تمایشایش را بالاتر بُرد. سودِ خالص «ددپول ۲»، ۲۳۵ میلیون و ۴۰۰ است که کمتر از سودِ خالصِ ۳۲۲ میلیون و ۲۰۰ هزار دلاری قسمت اول است. دلیلِ اصلی‌اش به خاطر بودجه‌ی بالاترِ «ددپول ۲» است. «ددپول ۲» در حالی با ۱۱۰ میلیون دلار بودجه‌ی تولید ساخته شده بود که بودجه‌ی قسمتِ اول ۵۸ میلیون دلار بود و فاکس در حالی ۱۳۵ میلیون دلار خرجِ تبلیغاتِ جهانی‌ «ددپول ۲» کرد که خرج و مخارجِ تبلیغاتِ قسمت اول ۱۲۰ میلیون دلار برآورد شده بود. خرجِ «مشارکت‌ها» با ۶۰ میلیون دلار، ۵ میلیون دلار کمتر از قسمت اول است. همچنین درآمدهای «ددپول ۲» از پخش تلویزیونی که شامل انواع سرویس‌های تماشای پولی و اجاره‌ی فیلم و دار و دسته‌ی نت‌فلیکس می‌شود، ۱۶۳ میلیون دلار بوده است که فقط یک میلیون دلار کمتر از «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده» است. در مقایسه درآمد پخشِ تلویزیونی قسمت اول «ددپول» ۱۵۹ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار بود که این افزایشِ درآمد باتوجه‌به شهرت و درخواست بالای آن بعد از موفقیت قسمت اول قابل‌درک است.

گیشه‌ی آمریکای شمالی ۳۲۴/۵ میلیون دلار
گیشه‌ی خارجی ۴۱۸/۷ میلیون دلار
گیشه‌ی چین ۴۱/۶ میلیون دلار
گیشه‌ی جهانی ۷۸۵ میلیون دلار
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا ۳۵۲ میلیون دلار
درآمد پخش در شبکه‌ی خانگی ۱۰۲/۴ میلیون دلار
درآمد پخش تلوزیونی ۱۶۳ میلیون دلار
پیش‌فروش‌های خارجی
مجموع درآمدها: ۶۱۷/۴ میلیون دلار
هزینه‌ی تولید ۱۱۰ میلیون دلار
هزینه‌ی چاپ و تبلیغات جهانی ۱۳۵ میلیون دلار
هزینه‌ی ویدیو ۳۵ میلیون دلار
هزینه‌ی مشارکت‌ها ۸۰ میلیون دلار
دستمزد بازیگران و سازندگان ۲۴ میلیون دلار
بهره
سود پخش‌کننده ۱۸ میلیون دلار
کل هزینه‌ها ۳۸۲ میلیون دلار
سود خالص استودیو ۲۳۵/۴ میلیون دلار

 

۶-ونوم – Venom

سونی

اگرچه ونوم قبلا به‌عنوان یکی از سه آنتاگونیستِ پیتر پارکر در «مرد عنکبوتی ۳» (۲۰۰۷) حضور پیدا کرده بود، اما ساخت یک فیلم مستقل با محوریت او عجیب به نظر می‌رسید. با اینکه ونوم قرار بود حضور پُررنگ‌تری در دنیای سینمایی «مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز» به کارگردانی مارک وب داشته باشد، اما همه از سرنوشتِ فاجعه‌بار تلاش سونی برای تکرار «اونجرز» خبر داریم. درنهایت وظیفه‌ی این کار به روبن فلیشر و تام هاردی سپرده شد. «ونوم» در حالی در در جایگاه ششم فهرستِ سودآورترین فیلم‌های ۲۰۱۸ قرار دارد که شاید باید در جایگاه اول غافلگیرکننده‌ترین موفقیت‌های ۲۰۱۸ قرار بگیرد. تمام اتفاقاتِ پیرامون ساخت و اکرانِ این فیلم خبر از فیلمی می‌داد که می‌شد سقوط بلافاصله‌اش و برخوردش با دماغ به سطح آسفالت را مثل روز دید. نه‌تنها استودیو با خودش سر اینکه آیا باید فیلمش بزرگسالانه باشد یا کودک‌پسندانه درگیر بود، بلکه تصمیم نهاییی آن‌ها برای کودک‌پسندانه نگه داشتنِ فیلم، به خشم طرفداران که از «ونوم» انتظار چیزی مثل «ددپول» را داشتند منجر شد. نه‌تنها فیلم تا لحظه‌ی آخر با فیلم‌برداری‌‌ها و تدوین‌های دوباره قرار گرفته بود، بلکه اولین تریلر فیلم به‌دلیل عدم حضورِ خود ونوم در آن، با واکنش‌های منفی مواجه شد. نه‌تنها فیلم با امتیاز ۲۹ روی راتن تومیتوز، با استقبالِ افتضاحی از سوی منتقدان مواجه شد، بلکه بعدش هم ابزار ناراحتی تام هاردی از حذف شدن بیش از ۴۰ دقیقه از فیلم، جنجال‌ساز شد. اما درنهایت هیچکدام از اینها اهمیت نداشت. چون «ونوم» آسمان‌ها را در نوردید و با کسب ۸۰/۲ میلیون دلار به‌عنوان افتتاحیه و تبدیل شدن به بهترین افتتاحیه‌ی تاریخ ماه اکتبر، به سنگ‌بنای فولادی و محکمی برای دنیای سینمایی «مرد عنکبوتی» سونی تبدیل شد. متخصصان یکی از دلایلِ موفقیتِ «ونوم» را زمانِ اکرانش در اوایل اکتبر می‌دانستند؛ زمانی‌که قبلا با فیلم‌هایی مثل «جاذبه» (۵۵/۷ میلیون دلار افتتاحیه) و «مریخی» (۵۴/۳ میلیون دلار افتتاحیه) ثابت کرده بود که زمانِ حاصلخیری است.

از قضا سونی از لحاظ تجاری تصمیم درستی برای عدم ساخت یک فیلم بزرگسالانه گرفته بود. مسئله این است که برخلاف چیزی که از ظاهرِ ونوم به نظر می‌رسد، این کاراکتر طرفدارانِ زیادی در بین کودکان دارد که اگر با درجه سنی بزرگسال ساخته می‌شد، آن را از دست می‌دادند. نکته‌ی بعدی این است که «ونوم» در محاصره‌ی فیلم‌های بزرگسالانه یا بزرگسال‌پسندی مثل «ستاره‌ای متولد شده است» (A Star Is Born)، «هالووین» (Halloween)، «نخستین انسان» (First Man) و «سال‌های بد در اِل رویال» (Bad Times at the El Royale) عرضه شده است و همین باعث شد در موقعیتِ منحصربه‌فردی قرار بگیرد. «ونوم» درنهایت به ۲۱۳ و نیم میلیون دلار فروش خانگی و ۶۴۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار فروش خارجی دست پیدا کرد که فقط ۲۷۵ میلیون و ۹۳۰ هزار دلارش متعلق به بازار چین است؛ بازاری که «ونوم» در آن به ششمین فیلم وارداتی این کشور تبدیل شد. با این شروع سونی در حالی یک قدم بسیار بلند و مستحکم به سوی به حقیقت تبدیل کردنِ فیلم کراس‌اور «سینیستر سیکس» (Sinister Six)، به‌عنوانِ گردهمایی «اونجرز»‌گونه‌ی تبهکارانِ دنیای اسپایدرمن برداشت که در حال حاضر فیلم‌های بعدی آن‌ها «مرد عنکبوتی: دور از خانه» و سپس «موربیوس» (Morbius)، یکی از دشمنانِ خون‌آشامی پیتر پارکر که در سی و یکم ژوئیه ۲۰۲۰ با حضور جرد لتو در نقش اصلی اکران می‌شود. سود خالصِ «ونوم»، ۲۴۶ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار است که ۲۳ درصد بیشتر از سود خالصِ ۲۰۰ میلیون و ۱۰۰ هزار دلاری «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» است؛ دلیل اصلی‌اش به خاطر این است که مجموعِ بودجه‌ی تولید و تبلیغاتِ جهانی «ونوم» (۲۲۷ میلیون دلار) خیلی کمتر از «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (۳۳۲ میلیون دلار) است. یکی دیگر از نقاط برتری «ونوم» عملکردِ خارق‌العاده‌اش در چین بود (۲۷۲/۲ میلیون دلار)؛ رقمی که ۴۲ درصد از فروشِ خارجی ۶۴۱ و نیم میلیون دلاری‌اش را شامل می‌شود؛ رقمی که ۱۳۴ درصد بهتر از فروشِ ۱۱۶ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری «بازگشت به خانه» در بازار چین است. «ونوم» همچنین خیلی از بازوی تبلیغاتی سونی در چین یعنی شرکت بزرگِ «تنسنت» به‌عنوان سرمایه‌گذار یک سوم از فیلم بهره برد؛ شراکتِ سونی و تنسنت به افتتاحیه‌ی ۱۱۱ میلیون دلاری این فیلم در چین منجر شد که آن را به بهترین افتتاحیه‌ی سونی در این بازار تبدیل کرد.

گیشه‌ی آمریکای شمالی ۲۱۳/۵ میلیون دلار
گیشه‌ی خارجی ۳۶۹/۲ میلیون دلار
گیشه‌ی چین ۲۷۲/۲ میلیون دلار
گیشه‌ی جهانی ۸۵۵ میلیون دلار
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا ۳۲۸ میلیون دلار
درآمد پخش در شبکه‌ی خانگی ۸۲ میلیون دلار
درآمد پخش تلوزیونی ۱۵۴ میلیون دلار
پیش‌فروش‌های خارجی
مجموع درآمدها: ۵۶۴/۹ میلیون دلار
هزینه‌ی تولید ۱۰۰ میلیون دلار
هزینه‌ی چاپ و تبلیغات جهانی ۱۲۷ میلیون دلار
هزینه‌ی ویدیو ۲۸ میلیون دلار
هزینه‌ی مشارکت‌ها ۲۵ میلیون دلار
دستمزد بازیگران و سازندگان ۲۲ میلیون دلار
بهره
سود پخش‌کننده ۱۶ میلیون دلار
کل هزینه‌ها ۳۱۸ میلیون دلار
سود خالص استودیو ۲۴۶/۹ میلیون دلار

 

۵-آکوامن – Aquaman

برادران وارنر / دی‌سی

مجموعه‌ی ابرقهرمانی برادران وارنر منهای «واندر وومن»، با فیلم‌های الکی جدی و خود«دارک»‌پندارانه‌ و شلخته‌ی زک اسنایدر که به «جاستیس لیگ» منتهی شد، به مسخره‌ی خاص و عام تبدیل شده بود. «جاستیس لیگ» که قرار بود چندین سال دیرتر از مارول، موفقیتِ دیزنی با «اونجرز» را تکرار کند در حالی بتمن، سوپرمن، واندر وومن، فلش و آکوآمن را گرد هم آورده بود که با کسب ۶۵۷ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار از سراسر دنیا، در مقایسه با بودجه‌اش، خیلی خیلی ضعیف‌تر از انتظارات ظاهر شد. برادران وارنر اما کار هوشمندانه‌ای با انتخاب جیمز وان برای دمیدنِ زندگی‌ای تازه به درونِ «آکوآمن» انجام داد و این فیلم را به تکمیلِ تولدِ دوباره‌‌ای که با «واندر وومن» (۸۲۱/۸ میلیون دلار) شروع شده بود، تبدیل کرد. «آکوآمن» از کریسمسی که فاقدِ «جنگ ستارگان» بود نهایت استفاده را کرد تا به رویداد سینمایی اصلی فصل تبدیل شود. «آکوآمن» در ابتدا در کشورهای خارجی روی پرده رفت و به سرعت ۳۰۰ میلیون دلار کسب کرد که اکثرش متعلق به بازار چین بود؛ «آکوآمن» درنهایت به‌تنهایی ۲۸۸ میلیون دلار در بازار چین فروخت که آن را با کنار زدن «ونوم» (۲۷۲/۲ میلیون دلار)، پشت سر «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (Avengers: Infinity War) و دو فیلم آخر «سریع و خشن»، به چهارمینِ فیلم وارداتی پُرفروشِ چین و دومین فیلم برتر برادران وارنر در این کشور تبدیل کرد. «آکوآمن» با کسب ۱۰۵ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار باتوجه‌به زمان اکرانش در کریسمس به‌طرز قابل‌درکی شروعِ آرام‌تری در گیشه‌ی خانگی داشت، ولی در طولانی‌مدت منجر شد و با کسب ۳۳۴ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار، سه برابر افتتاحیه‌اش فروخت و به مجموعِ جهانی یک میلیارد و ۱۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد؛ رقمی که آن را بالاتر از «شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد» (یک میلیارد و ۸ میلیون دلار)، به پُرفروش‌ترین فیلم ابرقهرمانی دی‌سی و پشت سر «هری پاتر و یادگاران مرگبار ۲» (یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار)، به دومین فیلم پُرفروش‌ برادران وارنر تبدیل شد. سودِ خالص «آکوآمن» ۲۶۰ و نیم میلیون دلار برآورد شده است که فقط ۳ درصد بهتر از سود خالص ۲۵۲ میلیون و ۹۰۰ هزار دلاری «واندر وومن» است. «آکوآمن» با ۲۰۰ میلیون دلار بودجه، فیلم گران‌قیمت‌تری نسبت به «واندر وومن» با بودجه‌ی ۱۴۹ میلیون دلاری‌اش بوده است که باتوجه‌به تمام جلوه‌های کامپیوتری زیرآبی فیلم عجیب نیست. اما خرج و مخارجِ تبلیغاتِ «آکوآمن» با ۱۵۸ میلیون دلار، ۱۰ میلیون دلار کمتر از بودجه‌ی تبلیغاتِ «واندر وومن» بوده است. ۳۰ میلیون دلاری که خرجِ فیلم در زمینه‌ی «مشارکت‌ها» شده است، دو برابر خرج مشارکت‌های «واندر وومن» است، اما این رقم خوبی در مقایسه با فیلمی یک میلیاردی که آغازگر یک مجموعه جدید بوده است حساب می‌شود. مجموعِ درآمدهای «آکوآمن» از پخش تلویزیونی و سرویس‌های اجاره‌دهنده و سرگرمی‌های خانگی ۷۳۲ و نیم میلیون دلار است که بیشتر از درآمد ۶۵۹/۱ میلیون دلاری «واندر وومن» در این زمینه است. درنهایت «آکوآمن» در حالی جایگاه پنجم سودآورترین فیلم‌های ۲۰۱۸ را به دست آورده که «واندر وومن» در جایگاه ششم این فهرست در سال ۲۰۱۷ قرار داشت.

 

گیشه‌ی آمریکای شمالی ۳۳۴/۸ میلیون دلار
گیشه‌ی خارجی ۵۱۳/۷ میلیون دلار
گیشه‌ی چین ۲۹۸/۳ میلیون دلار
گیشه‌ی جهانی یک میلیارد و ۱۴۶ میلیون دلار
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا ۴۵۷ میلیون دلار
درآمد پخش در شبکه‌ی خانگی ۱۱۱/۵ میلیون دلار
درآمد پخش تلوزیونی ۱۶۴ میلیون دلار
پیش‌فروش‌های خارجی
مجموع درآمدها: ۷۳۲/۵ میلیون دلار
هزینه‌ی تولید ۲۰۰ میلیون دلار
هزینه‌ی چاپ و تبلیغات جهانی ۱۴۸ میلیون دلار
هزینه‌ی ویدیو ۳۸ میلیون دلار
هزینه‌ی مشارکت‌ها ۳۰ میلیون دلار
دستمزد بازیگران و سازندگان ۲۴ میلیون دلار
بهره
سود پخش‌کننده ۳۲ میلیون دلار
کل هزینه‌ها ۴۷۲ میلیون دلار
سود خالص استودیو ۲۶۰/۵ میلیون دلار

 

۴-بوهمین رپسدی – Bohemian Rhapsody

فاکس قرن بیستم / نیو ریجنسی

شاید خوش‌بین‌ترین تحلیلگران هم انتظار نداشتند تا فیلمی بدون ابرقهرمان و دایناسور و تام کروز به یکی از غول‌‌ترین غول‌های امسال تبدیل شود. «بوهمین رپسدی» با افتتاحیه‌‌ی فوق‌العاده‌اش نشان داد، نه نقدهای اکثرا ضد و نقیضِ رو به منفی‌اش اهمیت دارند و نه بحث و جدل‌هایی که سر عدم دقت فیلم در به تصویر کشیدن زندگی فِردی مرکوری و پایبند ماندن به تاریخ راه افتاده بود. نه اخراج شدنِ برایان سینگر به خاطر دیر حاضر شدن سر صحنه‌ی فیلم‌برداری و درگیری با بازیگران و جایگزین شدنش با دکستر فلچر به‌عنوان کارگردان اهمیت داشت و نه هر چیز دیگری. هیچ چیزی اهمیت نداشت. چون مردم واقعا دنبالِ یک فیلم زندگینامه‌ای پُرخرج و شلوغ‌پلوغ از فردی مرکوری بودند و کاری به حاشیه‌هایش نداشتند و «بوهمین رپسدی» هم این مأموریت را انجام داد. فیلم با کسب چیزی نزدیک به ۹۰۰ میلیون دلار از سراسر دنیا و نامزدهای اسکار متعددش که به برنده شدن رامی مالک در شاخه‌ی بهترین بازیگر نقش اصلی مرد منجر، فراتر از رویایی‌ترین انتظاراتِ خیال‌باف‌ترین تحلیلگرانِ دنیا ظاهر شد. محصولِ فاکس قرن بیستم اکرانش را با کسب ۵۰ میلیون دلار افتتاحیه‌ی خانگی و ۱۴۱ میلیون دلار افتتاحیه‌ی جهانی شروع کرد که فقط ۱۰ میلیون و ۲۰۰ هزار دلارش متعلق به سینماهای آیمکس بود؛ این رقم، افتتاحیه‌ی هیولاگونه‌ای برای چنین فیلمی در دورانِ فرمانروایی نت‌فلیکس است. این افتتاحیه حتی با احتساب نرخ تورم، پشت سرِ افتتاحیه‌ی ۶۰ میلیون دلاری «بچه‌ی ناف کامپتون» (Straight Outta Campton)، در جایگاه دوم بهترین افتتاحیه‌های خانگی فیلم‌های زندگینامه‌ای موزیکال قرار می‌گیرد. کارشناسان می‌گوید که از لحاظ آماری، فیلم‌هایی با بودجه‌های بالای ۱۰۰ میلیون دلار، شانسِ بیشتری برای سودآوری برای استودیوها را دارند، ولی «بوهمین رپسدی» حکم یک فیلم ۵۲ میلیون دلاری را دارد که حالا خودش را با ۳۵۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار سود خالص، جلوتر از امثال «آکوآمن»، «ونوم» و «ددپول ۲»، در جایگاه چهارم سودآورترین فیلم‌های ۲۰۱۸ می‌بیند. «بوهمین رپسدی» با اینکه با نقدهای اکثرا منفی منتقدان مواجه شد، ولی حتی نقدهای منفی‌ هم از بازسازی صحنه‌های کنسرت‌های فردی مرکوری تعریف کرده بودند و همین موضوع کارش خودش را کرد تا «بوهمین رپسدی» به ۶۸۰ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار فروشِ خارجی دست پیدا کند که ۷۵ درصدِ فروش جهانی ۸۹۶ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری‌اش را شامل می‌شود. در نتیجه فاکس قادر بود تا فیلم را به مدت سه ماه متداوم در حالتِ اکران گسترده نگه دارد و درنهایت به ۲۱۶ میلیون دلار فروشِ خانگی دست پیدا کند که فقط ۸۰۰ هزار دلار بیشتر از «ستاره‌ای متولد می‌شود» است.

گیشه‌ی آمریکای شمالی ۲۱۶ میلیون دلار
گیشه‌ی خارجی ۶۷۳/۷ میلیون دلار
گیشه‌ی چین ۶/۶ میلیون دلار
گیشه‌ی جهانی ۸۹۶/۳ میلیون دلار
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا ۳۷۵ میلیون دلار
درآمد پخش در شبکه‌ی خانگی ۱۰۸/۸ میلیون دلار
درآمد پخش تلوزیونی ۱۴۹ میلیون دلار
پیش‌فروش‌های خارجی
مجموع درآمدها: ۶۳۲/۸ میلیون دلار
هزینه‌ی تولید ۵۲ میلیون دلار
هزینه‌ی چاپ و تبلیغات جهانی ۱۲۱ میلیون دلار
هزینه‌ی ویدیو ۳۹ میلیون دلار
هزینه‌ی مشارکت‌ها ۴۰ میلیون دلار
دستمزد بازیگران و سازندگان ۲۲ میلیون دلار
بهره
سود پخش‌کننده ۸ میلیون دلار
کل هزینه‌ها ۲۸۲ میلیون دلار
سود خالص استودیو ۳۵۰/۸ میلیون دلار

 

۳-شگفت‌انگیزان ۲ – Incredibles 2

دیزنی / پیکسار

با اینکه طرفداران باید ۱۴ سال برای دنباله‌ی «شگفت‌انگیزان»، پُرطرفدارترین فیلمِ برنده‌ی اسکار پیکسار صبر می‌کردند، اما کارگردانش برد بِرد در همان زمانی‌که مشغول انجام تورهای مطبوعاتی فیلم اول بود می‌دانست که ایده‌ی قسمت دوم را می‌دانست: نسخه‌ی برعکس خط داستانی فیلمِ اصلی. به‌جای اینکه باب پار، پدر خانواده بعد از بازنشستگی مأموریت پیدا کند تا دوباره به دنیای ابرقهرمانی‌گری بازگردد، این بار کارهای قهرمانانه به هلن پار، مادرِ خانواده، سپرده شده بود. اینکه دنباله‌سازی برای یک فیلم موفقیت‌آمیز ۱۴ سال طول بکشد عجیب است، اما این دنباله نباید توسط هیچکس دیگری به جز برد برد ساخته می‌شد و سر او هم در این مدت با ساختنِ «راتاتویی» (Ratatouille) و کارگردانی «مأموریت غیرممکن: پروتکل شبح» شلوغ بود. این فاصله‌ی طولانی اما به ضرر عملکردِ «شگفت‌انگیزان ۲» تمام نشد و دیزنی از همان روشی برای اکرانِ «در جستجوی دوری»)، ۱۳ سال بعد از «در جستجوی نمو» استفاده کرد که آن فیلم را به (۴۸۶/۲ میلیون دلار خانگی و یک میلیارد و ۲۸ میلیون دلار جهانی رساند. «شگفت‌انگیزان ۲» چندتا از رکوردهای «در جستجوی دوری» مثل بزرگ‌ترین افتتاحیه برای یک فیلم انیمیشن (۱۸۲/۶ میلیون دلار) و پُرفروش‌ترین انیمیشن در گیشه‌ی خانگی (۶۰۸/۶ میلیون دلار) را شکست. سود خالص «شگفت‌انگیزان ۲»، ۴۴۷ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار است که ۵۱ درصد بهتر از سود خالص ۲۹۶ میلیون و ۶۰۰ هزار دلاری «در جستجوی دوری» است. دیگر رکوردهای «شگفت‌انگیزان ۲» شامل بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی جهانی برای یک انیمیشن (۲۳۵ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار) و دومین انیمیشن پُرفروش‌ تاریخ (یک میلیارد و ۲۴۰ میلیون دلار) پشت سر «فروزن» (یک میلیارد و ۲۶۰ میلیون دلار) هستند. رازِ موفقیتِ «شگفت‌انگیزان ۲» چه بود؟ این فیلم نه‌تنها مثل «در جستجوی دوری» حکم دنباله‌ی یک نوستالژی بین‌نسلی را داشت، بلکه مجهز به نقدهای بسیار مثبت، ۱۴ سال انتظار طرفداران، برندی محبوب در قالب پیکسار و ترکیبی از دوتا از پرطرفدارترین زیرژانرهای هالیوود (ابرقهرمانی و انیمیشن) بود.

 

گیشه‌ی آمریکای شمالی ۶۰۸/۵ میلیون دلار
گیشه‌ی خارجی ۵۸۲/۷ میلیون دلار
گیشه‌ی چین ۵۱/۴ میلیون دلار
گیشه‌ی جهانی یک میلیارد و ۲۴۲ میلیون دلار
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا ۵۸۷ میلیون دلار
درآمد پخش در شبکه‌ی خانگی ۱۷۲/۴ میلیون دلار
درآمد پخش تلوزیونی ۱۷۰ میلیون دلار
پیش‌فروش‌های خارجی
مجموع درآمدها: ۹۲۹/۴ میلیون دلار
هزینه‌ی تولید ۲۰۰ میلیون دلار
هزینه‌ی چاپ و تبلیغات جهانی ۱۵۰ میلیون دلار
هزینه‌ی ویدیو ۵۷ میلیون دلار
هزینه‌ی مشارکت‌ها ۱۵ میلیون دلار
دستمزد بازیگران و سازندگان ۲۸ میلیون دلار
بهره
سود پخش‌کننده ۳۲ میلیون دلار
کل هزینه‌ها ۴۸۲ میلیون دلار
سود خالص استودیو ۴۴۷/۴ میلیون دلار

 

۲-بلک پنتر – Black Panther

دیزنی / مارول

قبل از اینکه «بلک پنتر» روی پرده برود، همه می‌دانستند که نباید انتظارِ شکستِ فیلم‌های مارول را داشته باشند. بنابراین همه می‌دانستند که «بلک پنتر» به زمین‌لرزه‌ی بزرگی تبدیل می‌شود، اما هیچکس انتظارش را نداشت که با چنین اختلافی قدرتِ این زمین‌لرزه را اشتباه حدس بزنند. این فیلم نه‌تنها به تحسین‌شده‌ترین فیلم مارول در راتن‌تومیتوز تبدیل شد، که چنان دوامِ طولانی‌مدتی را تجربه کرد که تا زمانی‌که «جنگ اینفینیتی» اکران شود روی پرده باقی مانده بود و همزمان با فیلم جدید مارول، پول در می‌آورد و در ادامه با کسب هفت نامزدی اسکار که شامل بهترین فیلم می‌شد و برنده شدن سه اسکار بهترین موسیقی، بهترین طراحی تولید و بهترین طراحی لباس، جایگاهش به‌عنوان بزرگ‌ترین رویداد فرهنگی سال ۲۰۱۸ را تکمیل کرد. خیلی از فیلم‌های آفریقایی/آمریکایی توانایی تکرارِ موفقیتِ خانگی‌شان را در کشورهای خارجی ندارند، ولی «بلک پنتر» با کسب ۶۴۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در کشورهای خارجی، تا مرزِ تکرارِ درآمد ۷۰۰ میلیون دلاری‌اش در گیشه‌ی خانگی رفت. «بلک پنتر» شاید با کسب ۲۰۲ میلیون دلار در سه روز اول افتتاحیه‌اش، در جایگاه ششم بهترین افتتاحیه‌های تاریخ باکس آفیسِ آمریکای شمالی قرار بگیرد، اما از لحاظ افتتاحیه‌ی چهار روزه‌‌ی ۲۴۲ میلیون و ۱۰۰ هزار دلاری‌اش (به‌علاوه تعطیلی روز دوشنبه به مناسب روز ریاست‌جمهوری)، پشت سر «جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد» (۲۸۸ میلیون دلار) و «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (۲۸۲/۴ میلیون دلار)، در جایگاه سوم بزرگ‌ترین افتتاحیه‌های تاریخ گیشه‌ی خانگی قرار گرفت. «بلک پنتر» همچنین پایین‌تر از «نیرو برمی‌خیزد» (۹۳۶/۶ میلیون دلار) و «آواتار» (۷۶۰/۵ میلیون دلار) در جایگاه سوم پُرفروش‌ترین فیلم گیشه‌ی خانگی قرار دارد و به یک میلیارد و ۳۴۰ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرد. این در حالی است که «بلک پنتر» حدود یک میلیارد دلار هم از پخش تلوزیونی و استریمینگ و دی‌وی‌دی به دست آورد. این رقم منهای حدود ۵۰۰ میلیون دلاری که خرج تولید و تبلیغات فیلم شده و ۴۵ میلیون دلاری که خرج مشارکت‌ها شده است، به‌معنی سود خالص ۴۷۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دلاری «بلک پنتر» است؛ رقمی که بیشتر از «جنگ ستارگان: آخرین جدای» (۴۱۷/۵ میلیون دلار)، سودآورترین فیلم سال ۲۰۱۷ است.

 

گیشه‌ی آمریکای شمالی ۷۰۰ میلیون دلار
گیشه‌ی خارجی ۵۴۱/۷ میلیون دلار
گیشه‌ی چین ۱۰۵ میلیون دلار
گیشه‌ی جهانی یک میلیارد و ۳۴۶ میلیون دلار
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا ۶۳۵ میلیون دلار
درآمد پخش در شبکه‌ی خانگی ۱۸۸ میلیون دلار
درآمد پخش تلوزیونی ۱۷۰ میلیون دلار
پیش‌فروش‌های خارجی
مجموع درآمدها: ۹۹۳/۸ میلیون دلار
هزینه‌ی تولید ۲۰۰ میلیون دلار
هزینه‌ی چاپ و تبلیغات جهانی ۱۵۰ میلیون دلار
هزینه‌ی ویدیو ۶۲ میلیون دلار
هزینه‌ی مشارکت‌ها ۴۵ میلیون دلار
دستمزد بازیگران و سازندگان ۲۸ میلیون دلار
بهره
سود پخش‌کننده ۳۲ میلیون دلار
کل هزینه‌ها ۵۱۷ میلیون دلار
سود خالص استودیو ۴۷۶/۸ میلیون دلار

 

۱-اونجرز: جنگ اینفینیتی – Avengers: Infinity War

دیزنی / مارول

درحالی‌که دنیای سینمایی مارول سال گذشته مشغول جشن گرفتنِ ۱۰ سالگی‌اش بود، آن‌ها «اونجرز: جنگ اینفینیتی» را با بزرگ‌ترین کلیف‌هنگرِ سینمای عامه‌پسند از زمان «جنگ ستارگان: امپراتوری ضربه می‌زند» به پایان رساندند؛ فیلمی که حکم قسمت اول فینالِ دو قسمتی «اونجرز: بازی پایانی» که بیست و ششم آوریل اکران خواهد شد را داشت. این فیلم که حتی بیشتر از «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی»، شاملِ کاراکترهای بیشتری می‌شد و با انتخاب تانوس، آنتاگونیستِ داستان به‌عنوان پروتاگونیستش، تصمیم هوشمندانه‌ای برای مدیریت این همه کاراکتر گرفته بود، نقش فیلمی را داشت که به‌عنوان دروازه‌ای برای وارد کردنِ ابرقهرمانان مارول به دورانی جدید عمل می‌کند و بزرگ‌ترین سؤالِ پیرامونش این است که کدامیک از آن‌ها زنده از این دروازه عبور می‌کنند و کدامیکِ از آن باز می‌مانند. «جنگ اینفینیتی» به بیش از ۲ میلیارد دلار فروش جهانی دست یافت که آن را پشت سر «نیرو برمی‌خیزد» (۲ میلیارد و ۶۸ میلیون دلار)، «تایتانیک» (۲ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار) و «آواتار» (۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار) به یکی از تنها چهار فیلم تاریخ تبدیل می‌کند که از مرز ۲ میلیارد دلار فروش جهانی عبور کرده‌اند. «جنگ اینفینیتی» فقط ۱۹ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار لازم داشت تا «نیرو برمی‌خیزد» را پایین بکشد. از دیگر رکوردهای فک‌اندازِ «اونجرز ۳» می‌توان به این اشاره کرد که این فیلم جلوتر از قسمت اول «اونجرز» (یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار)، پرفروش‌ترین فیلم مارول و پشت سر «نیرو برمی‌خیزد»، پُرفروش‌ترین فیلمِ تاریخ دیزنی است. «جنگ اینفینیتی» با کسب ۶۷۸/۸ میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی، جایی پایین‌تر از پشت سر «بلک پنتر» ۷۰۰ میلیون دلار)، «آواتار» (۷۶۰ میلیون دلار) و «جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد» (۹۳۷ میلیون دلار)، در جایگاه چهارم پُرفروش‌ترین فیلم‌های گیشه‌ی آمریکای شمالی قرار گرفت.

این فیلم همچنین سومین فیلم پرفروش دیزنی و دومین فیلم برتر مارول در گیشه‌ی خانگی هم حساب می‌شود. بخشِ دیوانه‌وار این رکوردشکنی‌ها این است که احتمالا هیچکدام از آن‌ها توانایی ایستادگی در مقابلِ ضرباتِ چکش «اونجرز: بازی پایانی» را نخواهند داشت. دیزنی رسما با این فیلم به سیم آخر زد و در مجموع ۴۷۵ میلیون دلار خرجِ تولید و تبلیغاتِ جهانی‌اش است. اگرچه این فیلم‌ها به اسکنانس‌های دُرشتی در بازار چین دست پیدا می‌کنند، ولی معمولا فقط ۲۵ تا ۲۷ درصدِ درآمدشان به استودیوها می‌رسد. «جنگ اینفینیتی» به ۳۶۰ میلیون دلار فروش در چین دست یافت که آن را پشت سر «سریع و خشن ۸» (۳۹۲ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار) و «خشن ۷» (۳۹۰ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار)، به پُرفروش‌ترین فیلم وارداتی بازار چین تبدیل می‌کند. مجموعِ درآمد «جنگ اینفینیتی» از پخش تلویزیونی و سرویس‌های اجاره‌ای و استریمینگ رقم غول‌آسای یک میلیارد و ۲۷۵ میلیون دلار است. سود خالص دیزنی از ساخت «جنگ اینفینیتی»، ۵۰۰ میلیون دلار است. از زمانی‌که سایت ددلاین، از سال ۲۰۱۴ تاکنون سودآورترین فیلم‌های سال را محاسبه کرده است، این اولین باری است که یکی از فیلم‌های مارول به سودآورترین فیلم سال تبدیل شده، اما همزمان این سومین باری است که دیزنی این لقب را به دست آورده است. سودآورترین فیلم‌های سال‌های قبل «جنگ ستارگان: آخرین جدای» (۴۱۷/۵ میلیون دلار سود خالص در سال ۲۰۱۷)، «زندگی مخفی حیوانات خانگی» (۳۷۴ میلیون دلار سود خالص در سال ۲۰۱۶)، «جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد» (۷۸۰ میلیون دلار سود خالص در سال ۲۰۱۵)، «ترنسفورمرها: عصر انقراض» (۲۵۰ میلیون دلار سود خالص در سال ۲۰۱۴) و «من نفرت‌انگیز ۲» (۳۹۴/۵ میلیون دلار سود خالص در سال ۲۰۱۳) بودند.

گیشه‌ی آمریکای شمالی ۶۷۸/۸ میلیون دلار
گیشه‌ی خارجی یک میلیارد و ۱۰ میلیون دلار
گیشه‌ی چین ۳۵۹/۵ میلیون دلار
گیشه‌ی جهانی ۲ میلیارد و ۴۸ میلیون دلار
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا ۸۷۴ میلیون دلار
درآمد پخش در شبکه‌ی خانگی ۲۳۱ میلیون دلار
درآمد پخش تلوزیونی ۱۷۰ میلیون دلار
پیش‌فروش‌های خارجی
مجموع درآمدها: یک میلیارد و ۲۷۵ میلیون دلار
هزینه‌ی تولید ۳۲۵ میلیون دلار
هزینه‌ی چاپ و تبلیغات جهانی ۱۵۰ میلیون دلار
هزینه‌ی ویدیو ۷۸ میلیون دلار
هزینه‌ی مشارکت‌ها ۱۴۰ میلیون دلار
دستمزد بازیگران و سازندگان ۳۰ میلیون دلار
بهره ۵۲ میلیون دلار
سود پخش‌کننده
کل هزینه‌ها ۷۷۵ میلیون دلار
سود خالص استودیو ۵۰۰ میلیون دلار

۵ فیلم کم‌خرج سودآور ۲۰۱۸

در این قسمت به مرور ۵ فیلم کم خرج اما پر درآمد و پر سود جهان در سال ۲۰۲۴ می پردازیم.

۱-راهبه – The Nun

نیولاین

موفقیتِ «راهبه» یادآورِ دورانی است که فیلم‌های پاپ‌کورنی به‌لطفِ برند قوی و زمان‌بندی دقیقشان در تقویم، با وجود نقدهای ضعیفشان، به نتیجه‌ی موفقیت‌آمیزی دست پیدا می‌کردند. «راهبه» به‌عنوان اسپین‌آف/پیش‌درآمدِ دیگری از مجموعه‌ی «احضار» (The Conjuring) که به روایتِ داستانِ آنتاگونیستِ اصلی این مجموعه اختصاص دارد، بدترین فیلم سری «احضار» از آب در آمد، ولی قدرتِ برند «احضار» و نام جیمز وان آن‌قدر قوی بود که هیچکس اهمیتی به امتیاز ۲۶ فیلم روی راتن تومیتوز و میانگین امتیاز C فیلم از تماشاگران نداد. در عوض سینماروها «راهبه» را که با ۲۲ میلیون دلار بودجه‌ ساخته شده بود، با ۵۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار افتتاحیه خانگی و ۱۳۳ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار افتتاحیه‌ی جهانی و ۳۶۵ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار فروش جهانی، به بهترین فیلم مجموعه‌ی «احضار» از لحاظ افتتاحیه و درآمدِ جهانی تبدیل کردند. «راهبه» در آخرهفته‌ی بعد از روز کارگر اکران شد که برادران وارنر سال گذشته این نقطه‌ی زمانی را با «آن» (۱۲۳ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار افتتاحیه)، به سکوی پرتابِ پتانسیل‌داری برای بلاک‌باسترها تبدیل کرده است. برادران وارنر می‌تواند با اکران اکران «آن: فصل دوم» (It: Chapter 2) در همین نقطه‌ی زمانی، در این زمینه هت‌تریک کند. «راهبه» در حالی به ۱۵۵ میلیون دلار سود خالص از مجموع بودجه ۱۵۴ میلیون دلار دست پیدا کرد که «آنابل: خلقت» (Annabelle: Creation)، فیلم قبلی مجموعه هم سال گذشته به ۱۰۸ میلیون دلار سود خالص از ۱۵۱ میلیون دلار مجموع بودجه‌ی تولید و تبلیغات دست پیدا کرد.

 

گیشه‌ی آمریکای شمالی ۱۱۷/۴ میلیون دلار
گیشه‌ی خارجی ۲۴۸/۱ میلیون دلار
گیشه‌ی چین
گیشه‌ی جهانی ۳۶۵/۵ میلیون دلار
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا ۱۶۵ میلیون دلار
درآمد پخش در شبکه‌ی خانگی ۴۰ میلیون دلار
درآمد پخش تلوزیونی ۱۰۴ میلیون دلار
پیش‌فروش‌های خارجی
مجموع درآمدها: ۳۰۹ میلیون دلار
هزینه‌ی تولید ۲۲ میلیون دلار
هزینه‌ی چاپ و تبلیغات جهانی ۹۰ میلیون دلار
هزینه‌ی ویدیو ۱۴ میلیون دلار
هزینه‌ی مشارکت‌ها ۱۰ میلیون دلار
دستمزد بازیگران و سازندگان ۱۴ میلیون دلار
بهره ۴ میلیون دلار
سود پخش‌کننده
کل هزینه‌ها ۱۵۴ میلیون دلار
سود خالص استودیو ۱۵۵ میلیون دلار

 

۲-هالووین – Halloween

یونیورسال / میرامکس / بلام‌هوس

بعد از شکستِ ریبوت‌هایی مثل «جادوگر بلر» (Blair Witch)، «حلقه‌ها» (Rings) و «جیگساو» (Jigsaw) به نظر می‌رسید که سراسیمگی استودیوها به بازسازی فیلم‌های ترسناکِ کلاسیک فروکش کرده است. ولی وقتی نوبت به ساختن یازدهمین دنباله‌‌ی این مجموعه‌ی ۴۰ ساله که با فیلم جان کارپنتر آغاز شده بود رسید، همه جدی به نظر می‌رسید. بازگشت «هالووین» به سینما با تهیه‌کنندگان سابقِ استودیوی میرامکس آغاز شد که این آی‌پی را بعد از به اتمام رسیدن تاریخ انقضایش، از شرکت واینستاین به چنگ آوردند. مالک آکاد (که پدرش، یک فیلمساز سوری به اسم مصطفی آکاد است که هشت فیلم مجموعه را تهیه کرده است)، نیمی از حقوقِ «هالووین» را اختیار داشت و اگر میرامکس می‌خواست تا حقوقِ پخشِ یک فیلم دیگر از مایکل مایرز را به دست بیاورد، باید مالک را راضی می‌کرد. مالک ناراحت بود که چرا خیلی وقت است که دنباله‌ی خوبی از «هالووین» ندیده‌ایم و میرامکس پیشنهاد کرد که آن‌ها با استودیوی بلام‌هوس همکاری کنند که یک چیزهایی درباره‌ی ساخت فیلم‌های ترسناکِ موفق می‌داند. جیسون بلام نه‌تنها جان کارپنتر، خالقِ اصلی «هالووین» را به‌عنوان ناظر به این پروژه اضافه کرد، بلکه درست مثل اتفاقی که در رابطه با جوردن پیل و «برو بیرون» افتاد، تصمیم گرفت تا دیوید گرین گوردن و همکارش دنی مک‌براید را به‌عنوان کمدین‌های سابق برای نوشتنِ این فیلم ترسناک انتخاب کند. گفته می‌شود وقتی نوبت به بازگرداندن جیمی لی کرتیس در نقش لوری استرود رسید، جیک جیلنهال که فرزندخوانده‌ی کرتیس است، به‌عنوان کسی که قبلا با دیوید گرین گوردن در ساخت فیلم «قوی‌تر» (Stronger) کار کرده، سعی کرده تا او را راضی به پیوستن به این پروژه کند. کرتیس با ایده‌ی گوردن و مک‌براید برای این فیلم که داستانش پیرامونِ سه نسل از زنان و بررسی ترومای ۴۰ ساله‌ی لوری استورد از اولین برخوردش با مایکل مایرز به جا مانده بود ارتباط برقرار کرد و به فیلم پیوست. درنهایت این پکیج برای اولین‌بار با در جشنواره‌ی فیلم تورنتو نمایشِ امیدوارکننده‌ای داشت و بعدا با کسب ۷۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار، بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی مجموعه را در خانه به دست آورد و با کسب ۱۵۹/۳ میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی و ۲۵۳/۷ میلیون دلار در گیشه‌ی جهانی، به پُرفروش‌ترین فیلم مجموعه هم تبدیل شد. همان‌طور که برادران وارنر با «آن» و «راهبه» نشان داد که پولِ دست‌نخورده‌ی خوبی در آخرهفته‌ی بعد از روز کارگر خوابیده است، یونیورسال هم ثابت کرد که پول گنده‌ای در سومین آخرهفته‌ی اکتبر وجود دارد. «هالووین» که با ۱۰ میلیون دلار بودجه‌ی تولید و ۷۵ میلیون دلار تبلیغاتِ جهانی ساخته و اکران شده بود، به ۱۲۸ و نیم میلیون دلار سود خالص برای سرمایه‌گذارانش دست پیدا کرد.

گیشه‌ی آمریکای شمالی ۱۵۹/۳ میلیون دلار
گیشه‌ی خارجی ۹۴/۳ میلیون دلار
گیشه‌ی چین ۱۶/۲ میلیون دلار
گیشه‌ی جهانی ۲۶۹/۹ میلیون دلار
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا ۱۳۱ میلیون دلار
درآمد پخش در شبکه‌ی خانگی ۳۲ میلیون دلار
درآمد پخش تلوزیونی ۸۷ میلیون دلار
پیش‌فروش‌های خارجی
مجموع درآمدها: ۲۵۰ میلیون دلار
هزینه‌ی تولید ۱۰ میلیون دلار
هزینه‌ی چاپ و تبلیغات جهانی ۷۵ میلیون دلار
هزینه‌ی ویدیو ۱۱ میلیون دلار
هزینه‌ی مشارکت‌ها ۱۲ میلیون دلار
دستمزد بازیگران و سازندگان ۱۱ میلیون دلار
بهره ۲ میلیون دلار
سود پخش‌کننده
کل هزینه‌ها ۱۲۱/۵ میلیون دلار
سود خالص استودیو ۱۲۸/۵ میلیون دلار

 

۳-آسیایی‌های خیلی مایه‌دار – Crazy Rich Asians

برادران وارنر

نینا جیکبسون و برد سیمپسون، تهیه‌کنندگان استودیوی «کالرفورس» همیشه اعتقاد داشتند که کتابِ کوین کووان که به داستانِ یک دختر سختکوش و صادق به اسم ریچل (کانستنس وو) در تلاش برای تحت‌تاثیر قرار دادنِ خانواده‌ی ثروتمندِ نامزد احتمالی‌اش نیک یانگ (هنری گولدینگ)، مخصوصا مادر سرسختِ اِلنور (میشل یوو) می‌پردازد، حاوی پیامی جهانی‌اش است. جیکبسون و سیمپسون حقوقِ این کتاب را برنده شدند و با استودیوی بسیار کوچکی به اسم «آیوانهو» به ریاست جان پنوتی همراه شدند؛ کسی که سرمایه‌گذاری روی ساخت فیلم و فراهم کردنِ ۲۵ درصد از بودجه‌ی تولید ۳۰ میلیون دلاری فیلم را قبول کرد. آن در جستجوی کارگردان به جان ام. چاو رسیدند که سابقه‌ی ساختِ فیلم‌ کنسرت‌های جاستین بیبر، دنباله‌های «استپ آپ» (Step-Up) و «جی. آی. جو: تلافی» (G.I. Joe: Retaliation) را در کارنامه داشت و با اشتیاقِ زیادی به پیشنهادِ ساختِ اقتباسِ «آسیایی‌های خیلی مایه‌دار» واکنش نشان داد و پروژه‌ای را با زرق و برقِ کمدی/رومانتیک‌های هالیوود دهه‌ی ۴۰ و ۵۰ با اتمسفری مُدرن متصور شد. اما شاید مهم‌ترین ویژگی «آسیایی‌ها» این بود که این فیلم اولین فیلم استودیویی هالیوودی با گروه بازیگرانی کاملا آسیایی/آمریکایی‌ در طول ۲۵ سال گذشته است. بنابراین «آسیایی‌ها» حتی قبل از اکرانش با «بلک پنتر» (Black Panther) مقایسه می‌شد؛ همان‌طور که «بلک پنتر» با تبدیل شدن به سومین فیلم پرفروشِ تاریخِ گیشه‌ی آمریکای شمالی ثابت کرد، بلاک‌باستری با محوریت ابرقهرمانی سیاه‌پوست می‌تواند به گزینه‌ی منحصربه‌فردی در مقایسه با گزینه‌های مشابه‌ی روی پرده تبدیل شود، «آسیایی‌ها» هم می‌خواست این کار را برای آسیایی/آمریکایی‌ها تکرار کند. «آسیایی‌ها» اما اتفاقِ بزرگ‌تری در مقایسه با «بلک پنتر» بود. شاید «بلک پنتر» اولین بلاک‌باستری است که در دنیای بلاک‌باسترسازی پسا-دنیای سینمایی مارول، بالاخره به مشهورترینِ ابرقهرمانِ آفریقایی/آمریکایی‌ها فرصتی برای درخشیدن می‌داد، ولی این فیلم دنباله‌روی سنتِ درازمدتی از فیلمسازانِ سیاه‌پوستِ کارکشته‌ای مثل اسپایک لی تا موفقیت‌های اخیرِ کارگردانانی مثل آوا دوورنی، بری جنکینز و لی دنیلز است. درحالی‌که آسیایی‌/آمریکایی‌ها تا این حد فرصتی برای به تصویر کشیدنِ خودشان در فیلم‌های هالیوودی نداشته‌اند.

«آسیایی‌ها» آن‌قدر سروصدای رسانه‌ای ایجاد کرده بود که استودیوهای برادران وارنر و نت‌فلیکس سر تصاحب و پخش کردنِ آن وارد جنگ شدند؛ پیشنهادِ نت‌فلیکس ساده بود: سرویس آن‌ها با بهره بردن از ۱۳۰ میلیون مشترک در سراسر دنیا، گزینه‌ی مطمئن‌تری برای موفقیت است. ولی جان چاو می‌خواست آن رکورد بد ۲۵ ساله را بشکند. بنابراین حتی وقتی نت‌فلیکس مثل همیشه با یکی از آن پیشنهاداتی که نمی‌توان ردشان کرد، سراغِ سازندگانِ «آسیایی‌ها» آمدند و با دست‌ و دلبازی تصمیم گرفتند تا سرمایه‌گذاری نه یک فیلم، بلکه یک سه‌گانه را با دادنِ آزادی عمل کامل به آن‌ها برعهده بگیرند، چاو قبول نکرد. چاو می‌خواست دنیا بفهمد که آسیایی/آمریکایی‌ها هم می‌توانند روی پرده‌ی سینما بدرخشند و به اندازه‌ی همتاهای سفیدپوستشان پول در بیاورند. برادران وارنر در تبلیغات فیلم تصمیم گرفت تا کاری کند مخاطبانِ اصلی فیلم احساس کنند که این فیلم برای آن‌ها ساخته شده است؛ از همین رو آن‌ها شش ماه زودتر فیلم را برای آسیایی/آمریکایی‌ها اکران کردند. در نتیجه وقتی فیلم روی پرده رفت، ۴۴ درصد از تماشاگرانش را آسیایی/آمریکایی‌ها شامل می‌شدند که تا حالا سابقه نداشته است؛ در مقایسه باید گفت که مخاطبان آسیایی/آمریکایی فیلم‌هایی مثل «خارجی» (The Foreigner)، «وارکرفت» (Warcraft) و «مأموریت غیرممکن: قوم سرکش» (Mission: Impossible – Rogue Nation) به ترتیب، ۱۸/۴ درصد، ۱۱/۹ درصد و ۱۴ درصد بوده است. اما «آسیایی‌ها» به رویداد فرهنگی مهمی نه فقط برای آسیایی/آمریکایی‌ها، بلکه برای تمام سینماروهایی که به‌دنبالِ گزینه‌ی سینمایی متفاوتی برای تماشا کردن بودند تبدیل شد. با اینکه فیلم در آمریکای شمالی با استقبالِ گسترده‌ای مواجه شد، ولی با کسب فقط یک میلیون و ۶۵۰ هزار دلار در چین، در این بازار سقوط کرد. از آنجایی که این کشور کمدی/رومانتیک‌های بومی خودش را دارد، این فیلم هرچه در آمریکای شمالی در موقعیت ویژه‌ای قرار داشت، در چین حکم نسخه‌ی غربی جنس‌های اصلِ خودشان را داشت. بماند که بازار چین ثابت کرده که به جز اکشن‌های غول‌پیکری همچون «آکوآمن» (۲۹۸/۳ میلیون دلار) و «بامبلبی» (۱۷۰/۸ میلیون دلار)، علاقه‌ای به دیگر محصولاتِ استودیویی هالیوود ندارند. «آسیایی‌ها» که با مجموعِ بودجه‌ی تولید و تبلیغاتِ ۱۰۲ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار ساخته شده بود، ۲۳۸ و نیم میلیون دلار در گیشه‌ی جهانی فروخت که به‌معنی سودِ خالصِ ۱۲۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلاری برادران وارنر است. قدم بعدی برای جان چاو این است که او بعد از تمام کردنِ تولید اقتباسِ سینمایی‌اش از روی تئاترِ موزیکال «در ارتفاعات» (In the Heights)، شروع به کارگردانی قسمت دوم و سوم سه‌گانه‌ی کوین کوآن می‌‌کند.

گیشه‌ی آمریکای شمالی ۱۷۴/۵ میلیون دلار
گیشه‌ی خارجی ۶۲/۳ میلیون دلار
گیشه‌ی چین ۱/۶ میلیون دلار
گیشه‌ی جهانی ۲۳۸/۵ میلیون دلار
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا ۱۲۳ میلیون دلار
درآمد پخش در شبکه‌ی خانگی ۴۸ میلیون دلار
درآمد پخش تلوزیونی ۹۳ میلیون دلار
پیش‌فروش‌های خارجی
مجموع درآمدها: ۲۶۴ میلیون دلار
هزینه‌ی تولید ۳۰ میلیون دلار
هزینه‌ی چاپ و تبلیغات جهانی ۷۲ میلیون دلار
هزینه‌ی ویدیو ۱۵ میلیون دلار
هزینه‌ی مشارکت‌ها ۸ میلیون دلار
دستمزد بازیگران و سازندگان ۱۳ میلیون دلار
بهره ۵ میلیون دلار
سود پخش‌کننده
کل هزینه‌ها ۱۴۳/۱ میلیون دلار
سود خالص استودیو ۱۲۰/۸ میلیون دلار

 

۴-یک مکان ساکت – A Quiet Place

پارامونت

اندرو فورم، برد فولر و مایکل بی به‌عنوان تهیه‌کنندگانِ استودیوی «پلتینیوم دونز» بلافاصله بعد از خریدنِ فیلمنامه‌ی «یک مکان ساکت» که متعلق به برایان وودز و اسکات بِک بود، آن را به پارامونت رساندند. ساختِ این فیلم در اوایلِ بهار ۲۰۱۷ اعلام شد و قرار بود حدود یک سال بعد در شانزدهم آوریل ۲۰۱۸ روی پرده برود. ایده‌ی غیرمعمولِ این فیلمنامه که خیلی از استودیوها به خاطر دست رد به سینه‌ی نویسندگانش زده بودند، ساده اما جذاب بود: فیلمنامه‌ی «یک مکان ساکت» در حالی شامل فقط چند صفحه دیالوگ بود که ستون فقرات فیلمنامه به سکوت و طراحی صدا وابسته بود. جان کرازینسکی در همان دوران مشغولِ بازی در سریال «جک رایان» که توسط پلتینیوم دونز و آمازون ساخته می‌شد بود و اگرچه او به کارگردان کردن علاقه داشت، اما فکر می‌‌کرد که مهارتِ کار در ژانر وحشت را ندارد. اما بعد از خواندن فیلمنامه، نظرش تغییر کرد. خودش می‌گوید که ایده‌ی خانواده‌ای در آخرالزمانی که حتی یک صدای کوچک می‌تواند به مرگشان تبدیل شود چنان استعاره‌ی قدرتمندی درباره‌ی پدر و مادری کردن بود که اشک‌هایش را سرازیر کرد. کرازینسکی و همسرش امیلی بلانت، به‌عنوان والدین یک بچه‌ی ۳ هفته‌ای طوری توسط این فیلمنامه تحت‌تاثیر قرار گرفتند که کرازینسکی به این نتیجه رسید که ارتباط نزدیکش با این فیلمنامه، همچون نقشه‌ی بی‌نقصی برای ورود به دنیای ناشناخته‌ی فیلم‌های ترسناکش را برایش خواهد داشت. درست همان‌طور که جوردن پیل با «برو بیرون» به‌عنوان یک فیلم ترسناکِ اجتماعی و به‌روز، دورانِ کاری‌اش را وارد مرحله‌ی دیگری کرد، «یک مکان ساکت» هم او را به یک فیلمسازِ درجه‌یک در هالیوود تبدیل کرد. «یک مکان ساکت» که با ۱۷ میلیون دلار بودجه‌ی تولید و ۸۶ میلیون دلار بودجه‌‌ی تبلیغات ساخته شده بود، نزد منتقدان و تماشاگران با استقبال گسترده‌ای مواجه شد و پیش‌بینی‌های تحلیلگران درباره‌ی افتتاحیه‌ی ۲۰ میلیون دلاری‌اش را با کسب ۵۰/۲ میلیون دلار در سه روزِ اول اکرانش درهم شکست و رفت تا به ۱۸۸ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۳۴۰/۹ میلیون دلار فروش جهانی برسد و ۹۳ میلیون دلار سود خالص برای پارامونت به ارمغان بیاورد. استودیوی پارامونت ۱۹ روز بعد از اکرانِ «یک مکان ساکت»، از ساختِ دنباله‌اش خبر داد و به‌تازگی مشخص شد که کرازینسکی (در مقام کارگردان) و بلانت به این پروژه باز خواهند گشت.

 

گیشه‌ی آمریکای شمالی ۱۸۸ میلیون دلار
گیشه‌ی خارجی ۱۱۸/۴ میلیون دلار
گیشه‌ی چین ۳۴/۴ میلیون دلار
گیشه‌ی جهانی ۳۴۰/۹ میلیون دلار
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا ۱۵۴ میلیون دلار
درآمد پخش در شبکه‌ی خانگی ۳۹ میلیون دلار
درآمد پخش تلوزیونی ۱۰۲ میلیون دلار
پیش‌فروش‌های خارجی
مجموع درآمدها: ۲۹۵ میلیون دلار
هزینه‌ی تولید ۱۷ میلیون دلار
هزینه‌ی چاپ و تبلیغات جهانی ۸۶ میلیون دلار
هزینه‌ی ویدیو ۱۳ میلیون دلار
هزینه‌ی مشارکت‌ها ۷۰ میلیون دلار
دستمزد بازیگران و سازندگان ۱۳ میلیون دلار
بهره ۳ میلیون دلار
سود پخش‌کننده
کل هزینه‌ها ۲۰۲ میلیون دلار
سود خالص استودیو ۹۳ میلیون دلار

 

۵-کتاب سبز / گرین بوک – Green Book

یونیورسال / آمبلین / پارتیسیپنت مدیا

در آغازِ فصل جوایزِ ۲۰۱۸ به نظر می‌رسید که «ستاره‌ای متولد شده»ی بردلی کوپر و «روما»ی آلفونسو کوآورن با اختلاف زیادی پُرسروصداترین فیلم‌های پاییز هستند، اما همزمان وقتی «کتاب سبز»، محصول یونیورسال برنده‌ی جایزه‌ی فیلم برتر از نگاه تماشاگران در جشنواره‌ی فیلم تورنتو شد، به نظر می‌رسید که حساب نکردنِ آن در میان مدعیان اصلی فصل، اشتباه است. پروژه‌ی «کتاب سبز» با نیک واللونگا، پسرِ تونی واللونگا معروف به «تونی لیپ»، به‌عنوان یکی از نویسندگان و تهیه‌کنندگانش آغاز شد؛ تونی لیپ راننده و بادی‌گاردِ دان شرلی، پیانیستِ موسیقی جاز و کلاسیک در جریان تورش در سراسر جنوب آمریکا در دهه‌ی ۶۰ بود. این دو با وجود تمام تفاوت‌هایی که در زمینه‌ی گذشته‌شان و نحوه‌ی بزرگ شدنشان داشتند، در طولِ سفر دونفره‌شان، حسابی با هم صمیمی و رفیق می‌شوند. دان شرلی در حالی یک مردِ بافرهنگ و دانش در زمینه‌ی موسیقی است که تونی لیپ حکم یک ایتالیایی/آمریکایی که در خیابان بزرگ شده است را دارد. شرلی بعد از مرگ این موزیسین، به واللونگا اجازه داد تا اقتباسِ سینمایی داستانِ این دو نفر را بنویسد و برایان هیز کاری به واللونگا در این کار کمک کرد. هر دو این فیلمنامه را پیشِ پیتر فارلی، کارگردان کمدی «احمق و احمق‌تر» بردند و او در این فیلمنامه متوجه‌ی داستانِ تکان‌دهنده‌ای در رابطه‌ی عجیب این زوج شد.. اگرچه در ابتدا استودیوی «فوکس فیچرز» قصد ساخت این پروژه را داشت، اما از آن کنار کشید. در ادامه استودیوی «پارتیسیپنت مدیا» حاصر بود تا سرمایه‌ی ۲۳ میلیون دلاری فیلم را فراهم کند، اما پیتر فارلی می‌دانست که آن‌ها به‌دلیل قراردادی که با فوکس فیچرز دارند، توانایی پحش کردنِ فیلم‌های دیگران را ندارند. بنابراین او حدس زد که استیون اسپیلبرگ از فیلمنامه خوشش خواهد آمد و می‌تواند از قدرتش برای جلب نظر یونیورسال برای پخش فیلم استفاده کند.

پس او با مدیر برنامه‌هایش ریچارد لاوت تماس کرد (که همزمان مدیر برنامه‌های اسپیلبرگ هم هست). اسپیلبرگ عاشقِ فیلمنامه شد و حتی از قرار معلوم به فارلی گفته است که این بهترین «بادی مووی»‌ای است که از زمان «بوچ کسیدی و ساندنس کید» دیده است. یونیورسال با وجود عنوانِ منحصربه‌فردِ فیلم (که به راهنمای سفرِ آفریقایی/آمریکایی‌ها برای پیدا کردن هتل‌های امن در دوران تبعیض نژادی جنوب اشاره می‌کند) و این حقیقت که این فیلم یک کمدی/درام بود، تعداد سینماهایش را بعد بلافاصله بعد از شش روزِ اکران محدودش، به یک هزار و ۶۳ سینما افزایش داد و ۷ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در ۱۰ روزِ اول نمایشش به دست آورد. «کتاب سبز» دوام طولانی‌مدتی را در طولِ فصل جوایز تجربه کرد و پنج نامزدی اسکار به دست آورد و برنده‌ی اسکار بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش مکمل برای ماهرشالا علی و بهترین فیلمنامه‌ی اورجینال شد. هر دوی آکادمی و سینماروها با تم‌های فیلم درباره‌ی احترام گذاشتن و کار کردن با دیگران با وجود تمام تفاوت‌هایمان که در دورانِ ترامپ از همیشه مهم‌تر است ارتباط برقرار کردند. «کتاب سبز» تا حالا ۳۰۴ میلیون دلار در دنیا فروخته است؛ این رقم شامل ۸۴ و نیم میلیون دلار فروشِ خانگی که برابر با درآمد خانگی «آلیتا: فرشته جنگ» (Alita: Battle Angel)، دیگر فیلم ماهرشالا علی در سال قبل است و ۲۱۹ و نیم میلیون دلار فروش خارجی است؛ این رقم به این معنی است که «کتاب سبز» ۱۳/۲ برابرِ بودجه‌ی ۲۳ میلیون دلاری‌اش فروخته است که یعنی پیروزی بزرگی برای تمام کسانی که در ساختش نقش داشتند. به این ترتیب، «کتاب سبز» به یکی از موفق‌ترین برندگان بهترین فیلم اسکار در دوران مُدرن تبدیل شده است. «کتاب سبز» از زمان «آرگو» (۱۳۶ میلیون دلار) در سال ۲۰۱۲، بیشتر از تمام برندگان بهترین فیلم اسکار فروخته است و در زمینه‌ی فروش خارجی هم اولین برنده‌ی بهترین فیلم اسکار است که از زمان «سخنرانی پادشاه» (۴۱۱ میلیون دلار)، به فراتر از ۳۰۰ میلیون دلار درآمد جهانی دست یافته است که البته ۷۰ میلیون دلارش به‌تنهایی متعلق به بازار چین است؛ چیزی که در بین برندگان بهترین فیلم اسکار سابقه نداشته است؛ تنها برنده‌ی بهترین فیلم اسکار که عملکرد درخشانی در چین داشته «تایتانیک» است که به ۴۵ میلیون دلار فروش کلی در این کشور دست پیدا کرد. ۱۵ میلیون دلار از درآمد فیلم برای پخش آن به یونیورسال می‌رسد و استودیوهای آمبلین و لاینزگیت هم به‌عنوان پخش‌کنندگانِ فیلم در کشورهای خارجی، ۴۰ میلیون دلار به دست می‌آورند. کلِ هزینه‌های «کتاب سبز» در حالی ۹۹/۵ میلیون دلار بوده است که سود خالصش ۳۹ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار برای استودیوهای یونیورسال، آمبلین و پارتیسیپنت مدیا برآورد شده است.

 

گیشه‌ی آمریکای شمالی ۸۴/۵ میلیون دلار
گیشه‌ی خارجی ۱۴۹/۲ میلیون دلار
گیشه‌ی چین ۷۰/۳ میلیون دلار
گیشه‌ی جهانی ۳۰۴/۱ میلیون دلار
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا ۴۲ میلیون دلار
درآمد پخش در شبکه‌ی خانگی ۲۲ میلیون دلار
درآمد پخش تلوزیونی ۳۵ میلیون دلار
پیش‌فروش‌های خارجی ۴۵ میلیون دلار
مجموع درآمدها: ۱۳۹ میلیون دلار
هزینه‌ی تولید ۲۳ میلیون دلار
هزینه‌ی چاپ و تبلیغات جهانی ۳۷/۵ میلیون دلار
هزینه‌ی ویدیو ۶ میلیون دلار
هزینه‌ی مشارکت‌ها ۴ میلیون دلار
دستمزد بازیگران و سازندگان ۱۰ میلیون دلار
بهره ۴ میلیون دلار
سود پخش‌کننده ۱۵ میلیون دلار
کل هزینه‌ها ۹۹/۵ میلیون دلار
سود خالص استودیو ۳۹/۵ میلیون دلار

 ۵ فیلم شکست‌خورده‌ی زیان‌آور سال ۲۰۱۸

در این بخش ۵ فیلم زیان آور و شکست خورده در سال ۲۰۲۴ را مرور می کنیم.

۱-موتورهای فانی – Mortal Engines

یونیورسال

۱۰ سالی می‌شد که پیتر جکسون حقوقِ سری کتاب‌های علمی-تخیلی/دستوپیایی فیلیپ ریو را در اختیار داشت. جکسون شیفته‌ی ایده‌ی کتاب‌ها که به شهرهای متحرکِ غول‌پیکری که شهرهای کوچک‌تر را برای جذب منابعشان، می‌بلعند شده بود و اعتقاد داشت که سینما تاکنون چنین چیزی را به خود ندیده است و پتانسیل این را دارد تا اقتباسِ سینمایی‌اش از لحاظ تصویری به فیلمِ هیجان‌انگیزی تبدیل شود. جکسون قصد داشت تا «موتورهای فانی» را خود کارگردانی کند، ولی به‌طرز غیرمنتظره‌ای درگیرِ ساخت سه‌گانه‌ی «هابیت» شد و در نتیجه «موتورهای فانی» را به شاگردش کرستین ریورز سپرد که بعد از کار کردن با جکسون به‌عنوان آرتیستِ استوری‌بورد از زمان «زنده‌ی مُرده» در سال ۱۹۹۲ تا برنده شدن اسکار به‌عنوان آرتیستِ جلوه‌های کامپیوتری با «کینگ کونگ»، قصد داشت برای اولین‌بار هدایتِ یک فیلم بلند را برعهده بگیرد. یونیورسال آن‌قدر به این پروژه اعتقاد داشت که ۱۱۰ میلیون دلار به‌عنوان بودجه پای فیلم ریخت و ۱۲۰ میلیون دلار هم خرجِ تبلیغاتِ جهانی‌اش کرد. اما تمرکزِ کمپین تبلیغاتی فیلم روی پیتر جکسون تا جایی که خیلی‌ها به این نتیجه رسیده بودند که «موتورهای فانی» فیلم جدید جکسون است، نتوانست طرفداران او را به سینماها بکشاند. شاید بزرگ‌ترین اشتباه «موتورهای فانی» به جز ساخته شدنِ در فضای سینمایی سال ۲۰۱۸، این بود که تلاشی برای معرفی شخصیت اصلی‌اش درکنار امثالِ هری پاتر، بِلا سوآن یا کتنیس اِوردین نکرد. درواقع «موتورهای فانی» بیش از اینکه شخصیت اصلی‌اش را تبلیغات کند یا ستارگانِ مشهورِ سینمایی را به کار بگیرد، روی جذابیتِ دنیای فانتزی منحصربه‌فردش تمرکز کرده بود؛ سازندگان فکر می‌کردند همین که مدام بگویند که این فیلم درباره‌ی ایده‌ی دیوانه‌وار شهرهای متحرک و بلعیده شدنِ شهرهای کوچک‌تر توسط شهرهای بزرگ‌تر است برای کنجکاو کردنِ مردم و کشیدن آن‌ها به سینما کافی است؛ خب این دقیقا همان اشتباهی بود که «والرین» و «چین‌خوردگی در زمان» را زمین زد. مسئله این است که الان در دورانی به سر می‌بریم که سینماروها بیش از اینکه به کانسپت‌های جدید پشت کرده باشند، به جذابیتِ سوپراستارهای سینمایی پشت کرده‌اند. دیگر ساختنِ یک فیلم فانتزی ماجراجویانه‌ی پُرخرج به‌تنهایی برای تبدیل کردن آن به یک رویداد سینمایی تمام‌عیار و تضمین کردنِ موفقیتِ تجاری‌اش کافی نیست. دومینِ چیزی که متوجه می‌شویم این است که روی بورس قرار گرفتنِ ناگهانی فانتزی‌های نوبالغان (Young Adult) که منجر به مجموعه‌های «هری پاتر»، «گرگ و میش» و «هانگر گیمز» شد حالا دیگر کاملا مُرده است. یونیورسال تصمیم گرفت تا فیلم را با اکران در چهاردهم دسامبر، قبل از فصلِ سینمایی کریسمس روی پرده بفرستد و از دست به یقه شدن آن با غول‌های بزرگ‌تری مثل «آکوآمن»، «بامبلبی» و «مری پاپینز» باز می‌گردد جلوگیری کند، اما موفقیتِ غافلگیرکننده‌ی «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» (۳۵/۳ میلیون افتتاحیه، ۱۸۳/۹ میلیون در خانه و ۳۷۴/۱ میلیون در دنیا) باعث شد تا در همان آخرهفته‌ی افتتاحیه‌اش با کسب فقط ۷ و نیم میلیون دلار، طوری زمین بخورد که دیگر نای بلند شدن نداشته باشد و درنهایت ۱۷۴ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار ضرر روی دست یونیورسال بگذارد.

 

گیشه‌ی آمریکای شمالی ۱۵/۹ میلیون دلار
گیشه‌ی خارجی ۵۹/۷  میلیون دلار
گیشه‌ی چین ۷/۴ میلیون دلار
گیشه‌ی جهانی ۸۳/۱ میلیون دلار
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا ۳۳ میلیون دلار
درآمد پخش در شبکه‌ی خانگی ۱۱ میلیون دلار
درآمد پخش تلوزیونی ۳۸ میلیون دلار
پیش‌فروش‌های خارجی
مجموع درآمدها: ۸۲ میلیون دلار
هزینه‌ی تولید ۱۱۰ میلیون دلار
هزینه‌ی چاپ و تبلیغات جهانی ۱۲۰ میلیون دلار
هزینه‌ی ویدیو ۳/۷ میلیون دلار
هزینه‌ی مشارکت‌ها
دستمزد بازیگران و سازندگان ۵/۵ میلیون دلار
بهره ۱۷/۶ میلیون دلار
سود پخش‌کننده
کل هزینه‌ها ۲۵۶/۸ میلیون دلار
سود خالص استودیو منفی ۱۷۴/۸ میلیون دلار

 

۲-چین‌خوردگی در زمان – A Wrinkle in Time

دیزنی

دیزنی سال گذشته با مجموعِ درآمد ۷ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار، دومین درآمد سالانه‌ی برتر تاریخ باکس آفیس را بعد از درآمد ۷ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلاری خودش در سال ۲۰۱۶ به دست آورد. بااین‌حال، دیزنی درکنارِ میزبانی از برخی از سودآورترین فیلم‌های ۲۰۱۸، صاحب سه‌تا از زیان‌آورترین فیلم‌های سال هم هست. دیزنی با پُول قلنبه‌ای که از دنیای سینمایی مارول در می‌آورد، توانایی این را داشت تا روی پروژه‌های ریسکی‌تر سرمایه‌گذاری کند. از همین رو دیزنی پشتیبانی «چین‌خوردگی در زمان» به کارگردانی آوا دوورنی (اولین کارگردان زن آفریقایی/آمریکایی که هدایت یک فیلم ۱۰۰ میلیون دلار را برعهده دارد) که طرفدارِ رمان فانتزی کودکانه‌ی کلاسیکِ ۵۶ ساله‌ی مدلین  لانگل بود را برعهده گرفت. با این وجود، «چین‌خوردگی در زمان» اما با وجود بهره بردن از قدرتِ ستاره‌ای اُپرا وینفری و ظاهر شدن غافلگیرکننده‌ی ستاره‌های حاضر در مراسم اسکار در سینمایی که مشغول پخش این فیلم بود، منتقدان و مخاطبان (امتیاز ۴۲ روی راتن‌تومیتوز) به یک اندازه از فیلم راضی نبودند. دیزنی هرطور شده مجموع درآمد خانگی فیلم را به فراتر از ۱۰۰ میلیون دلار (۱۰۰ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار) رساند، ولی کلا در سراسر دنیا کسی علاقه‌ای به دیدن فیلم نشان نداد تا فیلم با کسب فقط ۱۳۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار به سرانجامِ اکرانش برسد. درنهایت «چین‌خوردگی در زمان» که با مجموع بودجه‌ی ۲۹۱ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار ساخته شده بود، ۱۳۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار برای دیزنی ضرر به جا گذاشت.

 

گیشه‌ی آمریکای شمالی ۱۰۰/۴ میلیون دلار
گیشه‌ی خارجی ۳۲/۱ میلیون دلار
گیشه‌ی چین
گیشه‌ی جهانی ۱۳۲/۶ میلیون دلار
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا ۶۹ میلیون دلار
درآمد پخش در شبکه‌ی خانگی ۳۰ میلیون دلار
درآمد پخش تلوزیونی ۶۲ میلیون دلار
پیش‌فروش‌های خارجی
مجموع درآمدها: ۱۶۱ میلیون دلار
هزینه‌ی تولید ۱۲۵ میلیون دلار
هزینه‌ی چاپ و تبلیغات جهانی ۱۲۵ میلیون دلار
هزینه‌ی ویدیو ۹/۲ میلیون دلار
هزینه‌ی مشارکت‌ها ۴ میلیون دلار
دستمزد بازیگران و سازندگان ۸/۴ میلیون دلار
بهره ۲۰ میلیون دلار
سود پخش‌کننده
کل هزینه‌ها ۲۹۱/۶ میلیون دلار
سود خالص استودیو منفی ۱۳۰/۶ میلیون دلار

 

۳-رابین هود – Robin Hood

لاینزگیت

ریبوتِ «رابین هود» به دست لاینزگیت با این شعار پا پیش گذاشت: ارائه‌ی رابین هودی جوان با حال و هوایی تیره و تاریک که از نسخه‌ی قرون وسطایی اکشن‌های «جان ویک» بهره می‌برد. اما لاینزگیت در حال پُز دادن با این حرف‌ها بود که درواقع مشغول کندن قبر خودش بود. چرا که در حالی اولین فاکتور بفروشِ «رابین هود»، روایت اورجین استوری کاراکترش معرفی شد که ما بارها آن را از فیلم‌های قبلی‌اش دیده‌ایم. مخصوصا رابین هود که قبلا در قالب «رابین هود: شاهزاده‌ی سارقان» (Robin Hood: Prince of Thieves) و «رابین هود» ساخته‌ی ریدلی اسکات، دو فیلم با محوریتِ داستان ریشه‌ای‌اش با حال و هوای تیره و تاریک داشته است. پس «رابین هود» جدید روی کاغذ چه از لحاظ محتوا و چه از لحاظ فرم هیچ ویژگی تازه‌ای نداشت. «رابین هود» به خاطر تکرار دو اشتباه مشهور، تابلوترین شکستِ باکس آفیسی امسال است. «رابین هود» نه‌تنها یکی از آن داستان‌های ریشه‌ای «بتمن آغاز می‌کند»گونه برای کاراکتری است که بیش از اینکه محبوب باشد، شناخته شده است، بلکه فیلمی است که به دردِ حال و هوای آخرهفته‌ی شکرگذاری نمی‌خورد. این فیلم که بدون هیچ سروصدای رسانه‌ای و با نقدهای افتضاح و دریافت میانگین امتیاز B از تماشاگران عرضه شده، احتمالا یکی از آخرین تلاش‌های استودیوها برای اجرای ناموفقِ فرمول «بتمن آغاز می‌کند» روی آی‌پی‌های خودشان است. اگر «سولو» با وجود تمام اُبهت و شکوه جنگ ستارگان که همراهی‌اش می‌کرد موفق به انجام این کار نشد، البته که سرنوشت «رابین هود» هم مثل «شاه آرتور» (King Arthur)، «پن» (Pan) و «افسانه‌ی تارزان» (The Legend of Tarzan)، مرگِ بلافاصله بود. همین که «رابین هود» توسط مشت‌های «کرید ۲» ناک‌اوت شد، باری دیگر نشان می‌دهد که بعضی‌وقت‌ها استودیوها چقدر از چیزی که مخاطبانشان واقعا می‌خواهند فاصله می‌گیرند. اینکه رابین هود کاراکتر شناخته‌شده‌تری نسبت به آدونیس کرید است به این معنا نیست که قرار است افراد بیشتری به خود جذب کند. شهرت آی‌پی یک چیز است و محبوبیت آن چیزی دیگر. چیزی که مردم واقعا می‌خواهند یک چیز است، ریبوت افتضاحِ دیگری از «رابین هود» بلافاصله چند بعد از نسخه‌ی ریدلی اسکات چیزی دیگر. اگرچه لاینزگیت با کسب ۵۰ میلیون دلار از پیش‌فروش‌های خارجی، فیلم را روی پرده فرستاد، ولی این فیلم که با مجموع بودجه‌ی ۱۷۲ میلیون دلار ساخته شده بود، فقط ۳۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در خانه و ۸۴ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در سراسر دنیا فروخت تا ۸۳ میلیون و ۷۰۰ هزار دلاری ضرر روی دستِ این استودیو بگذارد.

گیشه‌ی آمریکای شمالی ۳۰/۸ میلیون دلار
گیشه‌ی خارجی ۵۳/۹ میلیون دلار
گیشه‌ی چین
گیشه‌ی جهانی ۸۴/۷میلیون دلار
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا ۱۵ میلیون دلار
درآمد پخش در شبکه‌ی خانگی ۹ میلیون دلار
درآمد پخش تلوزیونی ۱۵ میلیون دلار
پیش‌فروش‌های خارجی ۵۰ میلیون دلار
مجموع درآمدها: ۸۹ میلیون دلار
هزینه‌ی تولید ۱۰۰ میلیون دلار
هزینه‌ی چاپ و تبلیغات جهانی ۴۵ میلیون دلار
هزینه‌ی ویدیو ۲/۷ میلیون دلار
هزینه‌ی مشارکت‌ها
دستمزد بازیگران و سازندگان ۹ میلیون دلار
بهره ۱۶ میلیون دلار
سود پخش‌کننده
کل هزینه‌ها ۱۷۲ میلیون دلار
سود خالص استودیو منفی ۸۳/۷ میلیون دلار

 

۴-سولو: داستانی از جنگ ستارگان – Solo: A Star Wars Story

دیزنی

برنامه‌ی اولیه‌ی دیزنی برای ساختِ اسپین‌آف‌های «جنگ ستارگان» همچون یک برنامه‌ی مطمئن به نظر می‌رسید؛ مخصوصا بعد از اینکه «روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان» با کسب بیش از یک میلیارد دلار در دنیا، ۳۲۰ میلیون دلار سود خالص برای این استودیو به ارمغان آورد. ولی «سولو» در حالی روی پرده رفت که طرفداران به دلایل مختلفی مثل عدم علاقه‌ای به هان سولویی بدون هریسون فورد و اخراج شدن فیل لُرد و کریستوفر میلر، خالقان «لگو مووی»، به‌عنوان کارگردانانش و جایگزین شدنشان با گزینه‌ی استانداردی در قالب ران هاوارد، دل خوشی از آن نداشتند. دیگر زخمی که «سولو» برداشت ناشی از اکران شدن آن درست شش ماه بعد از موفقیت یک میلیارد و ۳۳۰ میلیون دلاری «جنگ ستارگان: آخرین جدای» بود. اگرچه دیزنی با اکران کردنِ فیلم‌های مارولش در فاصله‌ی چند ماه از یکدیگر موفق ظاهر شده بود، ولی نزدیکی اکرانِ «سولو» به «آخرین جدای» باعث شد تا طرفدارانِ این مجموعه احساسِ اشباع‌شدگی کنند. عده‌ای باور داشتند که شاید اگر «سولو» در فصل کریسمس (زمان اکران سنتی «جنگ ستارگان») که «نیرو برمی‌خیزد» (۲۴۷/۹ میلیون دلار)، «آخرین جدای» (۲۲۰ میلیون دلار) و «روگ وان» (۱۵۵ میلیون دلار) را به افتتاحیه‌های خانگی بزرگی رساند اکران می‌شد، وضعیت بهتری می‌داشت. خلاصه، «جنگ ستارگان» همیشه مجموعه‌ای مختص آمریکای شمالی بوده است و این‌دفعه حتی سینماروهای خانگی هم هیجانی برای تماشای این فیلم که بیشتر حکم یک قسمت غیرضروری برای سوءاستفاده از نوستالژی‌شان را داشته نداشته‌اند. هرچه هست، کارشناسان باور دارند که ضرری که دیزنی از شکستِ «سولو» متحمل شد خیلی بیشتر از عددی است که در اینجا اعلام کرده‌ایم. چرا که این شکست موجب شد تا دیزنی برنامه‌هایش برای ساختِ اسپین‌آف‌های بیشتر مثل فیلم مستقل «بوبا فت» را به حالت تعلیق در بیاورد. لوکاس‌فیلم در حال حاضر مشغول تغییرِ تفکراتش درباره‌ی مجموعه‌ی «جنگ ستارگان»‌اش است. همان‌طور که گزارش شده بود، بعد از به اتمام رسیدن حماسه‌ی اسکای‌واکر با اپیزود نهم، رایان جانسون و سازندگان «بازی تاج و تخت» در حالی مشغولِ کار روی «جنگ ستارگان»‌های شخصی خودشان هستند که سرویس استریمینگِ دیزنی هم شاملِ سریال‌های «جنگ ستارگان» با محوریت بوبا فت و «ماندالوریان‌» (The Mandalorian)، تحت نظر جان فاورو خواهد بود. درنهایت «سولو» که با مجموع بودجه‌ی ۴۴۶ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار ساخته شده بود، با کسب ۳۹۲ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار از سراسر دنیا، ۷۶ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار به دیزنی ضرر زد.

گیشه‌ی آمریکای شمالی ۲۱۳/۷ میلیون دلار
گیشه‌ی خارجی ۱۶۲/۶ میلیون دلار
گیشه‌ی چین ۱۶/۴ میلیون دلار
گیشه‌ی جهانی ۳۹۲/۹ میلیون دلار
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا ۱۸۱ میلیون دلار
درآمد پخش در شبکه‌ی خانگی ۶۴ میلیون دلار
درآمد پخش تلوزیونی ۱۲۵ میلیون دلار
پیش‌فروش‌های خارجی
مجموع درآمدها: ۳۷۰ میلیون دلار
هزینه‌ی تولید ۲۵۰ میلیون دلار
هزینه‌ی چاپ و تبلیغات جهانی ۱۱۰ میلیون دلار
هزینه‌ی ویدیو ۲۰ میلیون دلار
هزینه‌ی مشارکت‌ها ۹ میلیون دلار
دستمزد بازیگران و سازندگان ۱۷ میلیون دلار
بهره ۴۰ میلیون دلار
سود پخش‌کننده
کل هزینه‌ها ۴۴۶/۹ میلیون دلار
سود خالص استودیو منفی ۷۶/۹ میلیون دلار

 

۵-فندق‌شکن و چهار قلمرو – The Nutcracker and the Four Realms

دیزنی

فیلم فانتزی «فندق‌شکن و چهار قلمرو»‌، محصول والت دیزنی بود که به افتتاحیه‌ی ناامیدکننده‌ی ۲۰ میلیون دلار در آمریکای شمالی دست پیدا کرد تا باز دوباره ثابت کند برند والت دیزنی به خودی خود آن‌قدر قوی نیست تا فیلمی که مثل «دیو و دلبر» و «کتاب جنگل» از قبل شناخته شده نیست را بفروشد؛ این در حالی است که «فندق‌شکن» منهای کیفیت بالای پروداکشن و بازیگرانش، نقدهای افتضاحی دریافت کرد و به‌عنوان کپی دست‌دومِ موفقیت‌های اخیرِ دیزنی با بازسازی‌های لایو اکشنش معرفی شد. و از آنجایی که کایرا نایتلی و هلن میرن و مورگال فریمن حداقل خارج از فیلم‌های بزرگسالانه، ستاره‌هایی که مردم را به سینماها بکشانند حساب نمی‌شوند، درنهایت به نظر می‌رسید تنها چیزی که این فیلم ارائه می‌کرد این بود: آیا می‌خواهید نسخه‌ی دیزنی «فندق‌شکن» را ببینید یا نه؟ که خب، سؤال جذابی نیست. «فندق‌شکن» نه‌تنها در جذب بچه‌ها شکست خورد (فقط ۶ درصد از تماشاگران فیلم را بچه‌های ۷ ساله تشکیل می‌دادند)، بلکه متریال‌های تبلیغاتی فیلم خبر از فیلمی بسیار شبیه به «دیو و دلبر» می‌دادند که مردم قبلا آن را به یک میلیارد و ۲۶۰ میلیون دلار فروشِ جهانی رسانده بودند. همچنین وقتی دیزنی، این فیلم همزمان با «بوهمین رپسدی» روی پرده فرستاد، مثل هیچکس دیگری در صنعتِ فیلمسازی انتظار نداشت که محصولِ فاکس قرن بیستم به موفقیتِ زلزله‌واری که دیدیم تبدیل شود؛ فردی مرکوری با افتتاحیه‌ی ۵۱ میلیون دلاری‌اش، افتتاحیه‌ی ۲۰/۳ میلیون دلاری «فندق‌شکن» را در بدو ورود بلعید و استخوان‌هایش را تف کرد. «فندق‌شکن» حکم یک جور موش آزمایشگاهی را برای دیزنی داشت. بعد از موفقیت‌های متوالی چندساله‌ی دیزنی با بازسازی‌های لایو اکشنش که از آی‌پی‌های پُرطرفدار و نوستالژی چندنسلی بهره می‌بردند، سؤال این بود که آیا سینماروها حاضر به تماشای یک ماجرای پریانی کلیشه‌ای فقط به خاطر اینکه برند دیزنی روی آن نقش بسته است می‌شوند یا نه؟ جوابی که آن‌ها با این افتتاحیه دریافت کردند، یک نه محکم و بلند است. درنهایت به نظر می‌رسد وضعیتِ فعلی دیزنی چیزی است که حالاحالاها باید به آن عادت کنیم. چه وضعیتی؟ آن‌ها امسال علاوه‌بر به دست آوردنِ بزرگ‌ترین موفقیت‌های ۲۰۱۸ با «بلک پنتر»، «اونجرز: جنگ اینفینیتی» و «شگفت‌انگیزان ۲»، همزمان بزرگ‌ترین شکست‌های امسال را هم با «چین‌خوردگی در زمان»، «سولو» و «فندق‌شکن» در اختیار دارند. «فندق‌شکن» که با مجموع بودجه‌ی ۲۳۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار ساخته شده بود، ۱۷۳ میلیون دلار در گیشه‌ی جهانی فروخت و ۶۵ میلیون و ۸۰۰ هزار دلاری به دیزنی ضرر زد که البته برای پادشاه باکس آفیس دنیا، پول خُرد حساب می‌شود. منبع: زومجی/

گیشه‌ی آمریکای شمالی ۵۴/۸ میلیون دلار
گیشه‌ی خارجی ۱۰۲/۸ میلیون دلار
گیشه‌ی چین ۱۶/۲ میلیون دلار
گیشه‌ی جهانی ۱۷۳/۹ میلیون دلار
حق استودیو از فروش بلیت در سینماهای دنیا ۷۶ میلیون دلار
درآمد پخش در شبکه‌ی خانگی ۲۴ میلیون دلار
درآمد پخش تلوزیونی ۶۸ میلیون دلار
پیش‌فروش‌های خارجی
مجموع درآمدها: ۱۶۸ میلیون دلار
هزینه‌ی تولید ۱۲۰ میلیون دلار
هزینه‌ی چاپ و تبلیغات جهانی ۷۷ میلیون دلار
هزینه‌ی ویدیو ۸ میلیون دلار
هزینه‌ی مشارکت‌ها
دستمزد بازیگران و سازندگان ۹/۶ میلیون دلار
بهره ۱۹/۲ میلیون دلار
سود پخش‌کننده
کل هزینه‌ها ۲۳۳/۸ میلیون دلار
سود خالص استودیو منفی ۶۵/۸ میلیون دلار
امتیاز دهید
خروج از نسخه موبایل