سوپرمسیو گیمز تا پیش از عرضهی بازی Until Dawn به هیچ عنوان استودیویی نبود که مخاطبان و منتقدان همزمان آن را جدی بگیرند. اما این اثر جالب که با تمامی نقصهای خود به خوبی حسوحال تماشای یک بیمووی ترسناک اما دوستداشتنی را به دنیای بازیهای ویدیویی میآورد، کموبیش توانست سازندگان خود را بهعنوان طراحان یک زیرژانر ترکیبشده و شخصی در مدیوم ویدیوگیم معرفی کند. نتیجه هم چیزی نبود جز اینکه تقریبا همگان فارغ از آن که چه نظری دربارهی محصول مورد بحث داشتند، آن را یک فیلم ترسناک با داستانگویی تعاملی صدا بزنند که نمونهی عینی دیگری در جهان هنر هشتم ندارد. بااینحال مدتی طول کشید تا سوپرمسیو دوباره به سراغ تولید آثاری از ایندست برود و مجموعهی آنتولوژی The Dark Pictures را معرفی کند. یک IP جدید ویدیوگیمی که هرچندوقت یک بار اثری جدید و نهچندان بلند و نهچندان کوتاه را تحویل مخاطبان خواهد داد و هر بار قصهای از جنس داستانهای یک مدل فیلم ترسناک را روایت خواهد کرد.
اما در عین آن که سوپرمسیو برنامههای بلندی برای The Dark Pictures دارد و میخواهد هفت بازی ویدیویی را در قالب آن به بازار بفرستد، نمیتوان انکار کرد که موفقیت یا شکست این پروژه وابسته به موفقیت یا شکست نخستین قسمت آن یعنی Man of Medan خواهد بود. چرا که شاید بازیهای فرنچایز مورد بحث هرکدام داستانهایی مستقل از یکدیگر را روایت کنند، اما بدون شک گیمپلی و در کل فضای کموبیش مشترکی دارند و فقط جلب شدن نظر مخاطبانِ هدف به Man of Medan است که نشان میدهد با این اوصاف آیا The Dark Pictures آیندهای خواهد داشت یا زودتر از چیزی که سازندگان میخواستند، به پایان میرسد. پس قبل از اینکه بیشتر به واکاوی نقاط قوت و ضعف محصول و نتیجهگیری دربارهی سطح کیفی آن برسیم، میتوانید بررسی ویدیویی سه گوش از ساختهی جدید خالقان Until Dawn را به تماشا بنشینید و وقتی این کار را انجام دادید، همراه ما نگاهی مفصلتر به نقطهنقطهی بازی بیاندازید.
بازی The Dark Pictures: Man of Medan از بسیاری مناظر همان ساختار حاضر درون Until Dawn را در فرمی نسبتا متفاوت و با اعمال برخی تغییرات ارائه میکند. بهگونهای که در سرتاسر آن میتوان عناصری را یافت که به شکلی واضح نسخهی جایگزینشدهی عنصری مهم در همان بازی هستند و به دلایل متفاوت تغییراتی را تجربه کردهاند. مثلا اگر در Until Dawn توتمهایی وجود داشتند که بازیکن با پیدا کردن آنها میتوانست یک آیندهی احتمالی را ببیند و اینچنین شانس بهتری برای برگزیدن تصمیماتی درستتر داشته باشد، در Man of Medan هم تابلوهایی وجود دارند که اگر در زمان درست و با شخصیتِ درست به آنها بنگرید، چنین موردی را البته به شکلی ناواضحتر تقدیمتان میکنند. در عین حال، بزرگترین وجه تمایز Man of Medan نسبت به آن اثر در مدتزمان و قیمتگذاریاش است. موردی که باعث میشود سازندگان بدون نیاز به بلند کردنِ بیش از اندازهی بازی و به تکرار انداختن آن (موردی که تبدیل به جدیترین ایراد نیمهی دوم و چندساعتهی Until Dawn شده بود) از جوانب گوناگون در بخشهای پایانی، اثرشان را قبل از اینکه برای بازیکنان اصلیِ خود خستهکننده شود، به پایان برسانند.
از طرفی هم برچسب ۳۰ دلاری قیمت اثر کاملا با محتوای ارائهشده از سوی سازندگان برای آن جور درمیآید و بازی Man of Medan را از این نظر به محصولی منصفانه تبدیل میکند. اثری که میتوان آن را به شکل تکنفره و دو الی پنجنفره و آفلاین بازی کرد و حتی امکان پشت سر گذاشتنش بهصورت کو-آپ دونفره و آنلاین هم وجود دارد. نکتهی پررنگ دیگر دربارهی بازی آن است که تعامل مخاطب با آن محدودیتهای خاص خود را دارد. Man of Medan اثری نیست که در آن با یک گیمپلی چالشبرانگیز و به خودیِ خود جذاب سر و کار داشته باشید که بارِ اصلی ایجاد کشش در وجود مخاطب نسبت به اثر را به دوش بکشد. به همین خاطر هم قبل از تصمیمگیری دربارهی رفتن یا نرفتن به سراغ بازی باید بدانید که در آن تقریبا کارهایی بهجز نوع خاصی از دکمهزنیها، تعامل ساده با اشیا، مطالعهی متون، تماشای کاتسینها، جابهجایی در محیطها و انتخاب دیالوگها انجام نخواهید داد. اما ترکیب تکتک این موارد با داستان ترسناک بازی و روایت مناسب اثر تجربهای را ساختهاند که علاقهمندان به این زیرژانر در دنیای بازیهایی ویدیویی احتمالا آن را دوست خواهند داشت.
در حقیقت ترکیب همین عناصر ساده در گیمپلی بازی وقتی به خدمت ایجاد فضاسازیهای ترسناک برای بازیکن درمیآید، کاری میکند که اثر در انجام وظیفهی خود موفق باشد. مثلا دکمهزنیهای بازی شاید به خودی خود خاصیت عجیبی نداشته باشند، اما وقتی تبدیل به عناصری حیاتی برای پرت نشدن حواس بازیکن از بازی میشوند و اجازه نمیدهند که او هنگام آغاز شدن یک کاتسین تکیه بدهد و با آرامش آن را تماشا کند، حکم عنصری مهم در گیمپلی را پیدا میکنند. عنصری که در یک بازی بدون صفحهی Game Over که تمامی اتفاقات افتاده در آن غیر قابل برگشت هستند، میتواند به مراتب مهمتر از دیگر ویدیوگیمها به نظر برسد. مخصوصا به این خاطر که حجم قابل توجهی از این دکمهزنیها میتوانند منجر به زنده ماندن، مرگ یا حداقل شکلگیری قسمتی کلیدی از قصه بشوند و به همین خاطر بازیکن پس از چند بار اشتباه در انجام دادن آنها، دیگر به خود اجازه نمیدهد که حتی یک لحظه بدون توجه کافی اثر را دنبال کند. نتیجهی توجه بیشتر او به همهچیز هم میشود آن که سازندگان فرصتهای بیشتری برای ترساندن وی داشته باشند و این یعنی یک تعادل مناسب که به گیمپلی Man of Medan هویت میبخشد.
از آنسو نوشتههای پخششده در سرتاسر محیطها هم نهتنها کارکرد مناسبی برای روایت غیرمستقیم پیشینهی داستانی و افزایش درک گیمر از تمام حوادث جریانیافته در حول کاراکترها دارند، بلکه باز هم فرصتهای تازهای برای ترساندن را تقدیم سازندگان میکنند. به بیان بهتر چون گیمر دائما میخواهد تمامی نوشتهها و حتی لوازم پخششده در دنیای بازی را پیدا کند و گاهی با پیدا کردن آنها انتخابهای داستانی جدیدی را نیز برای شخصیتها آزاد خواهد کرد، پس احتمالا با حساسیت بیشتری محیطها را میگردد و در نقاط متعددی از محیطهایی تاریک، با جامپاسکرهای تأثیرگذار مواجه میشود. جامپاسکرهایی که سازندگان در طراحی آنها خوشفکر بودهاند و اکثرشان با تفاوتی واضح ولو اندک نسبت به یکدیگر به بازیکن ارائه میشوند. همین هم کاری میکند که مخصوصا در اواسط بازی، بارها و بارها وقتی که فکر میکنید دست سازندگان را خواندهاید و دیگر قرار نیست با یک ترس هیجانی، شدیدتر از قبل تحت تاثیر وحشت تولیدشده توسط Man of Medan قرار بگیرید، باز هم بهانهای برای ترسیدن پیدا کنید.
البته همانقدر که عناصر یادشده به سازندگان فرصت موفقیت در ایجاد ترس دادهاند، ایرادهای بازی گاهی مانع موفقیت آنها میشوند. از ایرادهای فنی اثر همچون افت فریمها و لگهای گاه و بیگاهی که بعضا وسط یک لحظهی ترسناک از راه میرسند و آن را خراب میکنند گرفته تا بزرگترین مشکل اثر که به افت همهجانبهی آن در پردهی سوم داستان بازمیگردد. در حقیقت از آنجایی که Man of Medan حجم قابل توجهی از اتمسفر خود را بر پایهی رازآلود بودن داستان شکل میدهد و این اتمسفر نقش بهسزایی در شکلگیری حس مخاطب نسبت به آن دارد، وقتی در پایانبندی به اکثر جوابها رسیدهاید و صرفا میخواهید آن را به پایان برسانید، دیگر جذابیت سابق را ارائه نمیدهد. تازه در این قسمت از بازی جامپاسکرها هم کمتر و کماثرتر میشوند و مخاطب را با محصولی روبهرو میکنند که فقط اگر داستانی غیرکلیشهای و واقعا قدرتمند را ارائه کرده بود، میتوانست از این سقوط نسبی جان سالم به در ببرد. اما نیمهی پر لیوان هم آنجایی به چشم میخورد که میبینیم ضعیفترین بخش اثر، تبدیل به کوتاهترین قسمت آن هم شده است و برخلاف Until Dawn که سه الی چهار ساعت با چنین مشکلاتی مواجه میشد، Man of Medan کموبیش طی چهل دقیقه آن را تمام میکند.
قدرت فنی بازی اما منهای اشکالات یادشده انکارناپذیر است. چون محیطهای آن تنوع نسبی لازم را دارند، انیمیشنهای به کار رفته در صورتهای شخصیتها عالی هستند و قاببندیهای بازی هم به اندازهی کافی سینمایی جلوه میکنند. هرچند که آنها گاهی باعث میشوند که ایرادات سیستم کنترل شخصیتها و برخی ضعفهای سیستم فیزیک اثر بیشتر به چشم بیانید و بازیکن کمی در جابهجا کردن کانرد، جسی، فلیس، برد و الکس در دنیای اثر معطل شود. ورای تصویرسازیها اما صداگذاریهای عالی محصول را داریم که دائما وقتی محیطها ترس لازم را به وجودمان القا نمیکنند، باز هم در کشیدنمان به اعماق بازی موفق هستند. از موسیقیهایی که دائما با حسوحال بازی جور درمیآیند تا تغییرات ناگهانی در شدت صدا که به جامپاسکرهای بصری کمک میکنند و بعضا هم خودشان تبدیل بهنوعی جامپاسکر میشوند. نتیجهی نهایی هم چیزی نیست جز آن که وسط شنیدن صداهای آزاردهندهی محیطی و صداگذاریهای قابل قبول انجامشده برای کاراکترها، مخاطب همواره هنگام بازی کردن Man of Medan خود را در حال مواجهه با اثری ببیند که در انجام وظیفهخود عملکردی خوب دارد و با وجود رنج بردن از اشکالاتی انکارناپذیر، تقریبا تبدیل به همانچیزی میشود که از آن انتظار میرفت. این بازی روی پلتفرم پلیاستیشن ۴ پرو بررسی شده است.
دوستانی که پلی استیشن ۴ پرو دارن با فعال سازی boost mode در قسمت تنظیمات میتونن بهبود قابل توجهی رو در نرخ فریم بازی داشته باشن
بخدا قبل از اینکه مطلبو باز کنم گفتم ۷ و نیم دادی به بازی!! فک کنم این سومین باره که نمره ای که میدی رو حدس میزنم. نقدای آقای پیروزی هم همینطور.
هیچکدوم از نمرات سایتای دیگه رو هم نگاه نکرده بودم. حتی گیم اینفورمر محبوبم!
.
.
.
متاسفانه نقطه ضعف دوم بازی جزو خطوط قرمز من و چیزای بشدت رو اعصابه.
تو همه چیز بهترین باشه ولی اون مورد دیر لود شدن بافت ها و افت فریم تجربشو برام نابود میکنه.
امیدوارم با آپدیت حل یا بهتر بشه.
نوستراداموس کی بودی تو
نقد خیلی کوتاه بود که خوب بود، قرار نیست همهی نقدا طومار بشن…اما فقط دوتا ایراد گرفتین (که دومیشم با آپدیت میشه برطرف شه) و ۲.۵ نمره زدین ازش؟؟؟ چطور مگر؟؟؟
چرا این بازی انقد زود بررسی شد واسه pc هم میاد انستروس و کنترل رو هم بررسی کنید
خوشم اومد ازش:) احتمالا اگر قیمتش خوب بشه خریداریم:)
ممنون بابت نقد سریعتون الان خوب نمی تونم نظر خاصی در مورد نمره بدم اینکه کم بود یا برعکس ولی با توجه به نقد ها و امتیازات به نظر میرسه سوپرمسیو گیمز مشکلات ریزی که بازی قبل داشت روتا حدودی نه کاملا برطرف کرده ولی باز هم نتونسته به کیفیت آنتیل داون نزدیک بشه و این بازی هم مثل آنتیل داون دچار افت ترس در اواخر بازی شده با توجه به نقد ولی من با توجه به اینکه از آنتیل داون بسیار لذت بردم این بازی رو هم قطعا تجربه میکنم با اینکه مشخصه بازی ضعیف تری به نسبت آنتیل داون هست
بالاخره نقد ویدیویی هم رفتید.
فکر کنم ضعیف تر از Until dawnباشه…
مطمئن باش ، نمرات بازی فعلا از ۱۷ نقد ۷۰ شده که زیاد جالب نیست ولی خوب به دلیل علاقه ای که به این سبک بازی ها دارم قطعا تجربش میکنم
pc نداره ایا؟
داره
میتونستی از گوگل استفاده کنی.
نمیخام تو فوضولی
ما یک گروه گیمینگ قدیمی و صمیمی داریم با حدود ۶۰ ممبر که مبحث اصلی گروه گیم هست حالا راجب فیلم و سریال و انیمه و مباحث جانبی دیگه هم صحبت میکنیم .. تعداد اعضای گروه چون مناسب هست حرفاتون تو گروه گم نمیشه و گروه خیلی شلوغ نیست و فورتنایتباز هم خوشبختانه نداریم :)) برای عضویت فقط لازمه به بنده تو تلگرام با آیدی @audi360 پیام بدین و بگین که ادتون کنم