در دههی اخیر، Memeها (به فارسی؛ میم) به بخشی بسیار مهم و تاثیر گذار از دنیای اینترنت تبدیل شدهاند؛ میمها شامل تصاویر، ویدیوهای کوتاه، فایلهای صوتی یا متونی با مضامین طنز آلود هستند که از درون فرهنگ عامه بیرون کشیده شده و در شبکههای مجازی مختلف بین کاربران دست به دست میشوند. تاثیر میمها در اینترنت به قدری در اینترنت زیاد شده است که خیلی افراد، فیلمها و قطعات موسیقی تنها بهلطف میمهایی که از آنها ساخته شده به محبوبیت و موفقیت زیادی دست پیدا کردند و حتی بسیاری از تولید کنندگان محتوی، از جمله کاربران برجستهی وب سایت YouTube، کل فعالیتهای حرفهای خود را روی تولید و بررسی آنها بنا کردهاند. Barely There، انیمیشن کوتاهی که این هفته در این بخش قصد دارم معرفی کنم، یکی از آن آثاری است که بهلطف همین میمها در فضای مجازی مشهور شد.
این انیمیشن دو و نیم دقیقهای در سال ۲۰۱۷ به دست هانا لی، دانشجوی چینی آمریکایی هنرستان Ringling، ساخته شد، اما حالا، یک سال و نیم بعد از انتشار، به خاطر میمها به محبوبیت رسید و به بخش ترندینگ سایتهای مختلف راه یافت. از آنجایی که هانا لی جوان در تمامی پروسهی ساخت انیمیشن Barely There تنها بود و کل بخشهای تکنیکی اثر، از جمله نوشتن استوری بود، طراحی بصری، مدل سازی، لایه پردازی، پویانمایی و نورپردازی را خودش انجام داد، برای برآورده کردن هزینهها و استخدام صداپرداز و آهنگساز حرفهای، کمپینی در وب سایت Kickstarter راه اندازی کرد و توانست بودجهای معادل ۱۲۵۳ دلار برای اولین ساختهی خود جمع آوری کند. با وجود اینکه این انیمیشن با بودجهای نسبتا کم در مقایسه با سایر آثار مشابه ساخته شده، اما از هیچ نظر اثری غیر حرفهای به شمار نمیرود و از جمله انیمیشنهایی است که دیدنش خالی از لطف نیست و داستان کوتاه اما تاثیر گذار آن ماجرایی فراموش نشدنی را برای مخاطب روایت میکند.
داستان Barely There در سرزمینهای سرد و یخبندان شمالی جریان دارد. توله خرس قطبی کوچکی بعد از بیدار شدن از خواب در لانهی برفیاش متوجه میشود که مادرش در کنارش نیست. او حیران و سرگردان سفری خطیر را برای یافتن مادرش آغاز میکند. پس از پیدا کردن رد پایی که به پنجههای مادرش شباهت دارد، وی مسیری طولانی را دنبال میکند که او را نه به پیش مادرش، که درست به دهانهی خطر میبرد.
Barely There داستانی بلند ندارد و همه چیز خیلی زود به پایان میرسد، اما این مسئله چیزی از ارزش و قدرت داستان حساب شده و تاثیر گذار آن کم نمیکند. لی در پردازش داستان Barely There همه چیز را در نظر گرفته است. داستان با قدمهایی نسبتا سریع بیننده را با توله خرس کوچک قصه به ماجراجویی کوتاه اما هیجان انگیزی میفرستد، تا با شخصیت داستان بیشتر آشنا شود، احساسات او را بهتر درک کند و درنهایت با تولد حس همذات پنداری وی را برای نقطهی اوج داستان که کل پیام و مفهوم اصلی کار در آن نهفته است آماده کند. کوتاه بودن داستان این اثر، چه بهدلیل کمبود بودجه باشد، چه از اول لی آن را با قصد ساخت انیمیشنی کوتاه به نگارش درآورده باشد، یکی از نقاط قوت کار به شمار میرود؛ از آنجایی که داستان در دنیایی جدید جریان ندارد و سر جمع در کل طول آن با دو شخصیت (حداکثر سه) سر و کار نداریم، طولانی بودن مدت زمان اثر در خیلی از حالات ممکن است منجر به سر رفتن حوصلهی بیننده شود و مخاطب نهایتا حس کند که کلیت ماجرا با یک الی دو ایدهی داستانی کشش داده شده.
پیام اصلی اثر بهصورت بسیار واضح در پایان انیمیشن به سمت بیننده شلیک میشود. Barely There با داستانی غم انگیز به خشونت علیه حیوانات اعتراض میکند. رابطهی انسان و حیوان از دیر باز وجود داشته و هنوز بعد از گذشت قرنها بر سر آن بحثهای متفاوتی میشود. آنچه که در این رابطه واضح است و انیمیشن کوتاه Barely There هم با به تصویر کشیدن مثالی تکان دهنده دربارهی آن، قصد در نکوهشش دارد، شکار حیوانات وحشی به قصد تولید اشیای زینتی یا تفریح است. خیلی از حیوانات وحشی صرفا به خاطر پوست، عاج یا شاخشان هر روزه شکار میشوند و این عمل زشت و نادرست تا حدی پیشرفته است که خیلی از گونهها، برای مثال کرگدنها یا پلنگهای ایرانی، در خطر انقراض قرار دارند. در این داستان ما با توله خرسی سر و کار داریم که در جستوجوی مادرش است و نهایتا مشخص میشود که مادرش صرفا به خاطر پوستش توسط یک شکارچی کشته شده و حالا تنها یک فرش کوچک از وی باقی مانده. با وجود اینکه پیام اخلاقی این انیمیشن جدید نیست و بارها آن را در اشکال مختلف رسانه تماشا کردهایم، اما این مسئله آنقدر ناراحت کننده و تاثیر گذار است که بعد از بارها دیدن هنوز هم میتواند روی بیننده تاثیر بگذارد. متاسفانه با وجود هشدارهای متعدد و فرهنگ سازی مداوم خیلی از فعالان محیط زیست، نهادها و سازمانها باز هم کاهش چندانی در اینگونه فعالیتهای غیرقانونی مشاهده نمیشود.
از نظر تکنیکی، Barely There اثری قابل قبول به شمار میرود، اما اگر بخواهیم در نظر بگیریم که تنها یک نفر مسئول ساخت آن بوده و کل این انیمیشن با بودجهای اندک تولید شده، ارزش کار در چشممان بیشتر میشود. طراحی شخصیتها زیبا و جذاب است و همین بانمک بودن ظاهر شخصیت اصلی باعث میشود بیشتر درگیر او شویم و ماجراجویی وی را با هیجان بیشتری دنبال کنیم. با وجود اینکه جزئیات بسیار زیاد و انگشت به دهان کنندهای در طراحی دیده نمیشود، ولی محیط طراحی خوب و چشم نوازی دارد و کاملا حس و حال سرزمینهای شمالی را در خود منعکس میکند. درصدر همهی جنبههای تکنیکی اثر، صداگذاری و موسیقی بسیار خوب اثر حضور دارند که بار احساسی کار و تاثیر گذاری آن را تا حد زیادی تقویت کردهاند.
Barely There انیمیشن کوتاه تلخ و شیرینی است که داستانی تاثیر گذار و زیبا را بدون پریدن به شاخه و برگهای غیر ضروری روایت میکند. این انیمیشن اثری بلند پروازانه نیست اما سازندهی آن خوب در ذهن داشته که قصد دارد با ساختهاش به چه هدفی برسد و از همین رو، به خوبی کار خود را انجام داده و مستقیم برنامهی خود را عملی کرده است. نظرات خود را در رابطه با این انیمیشن کوتاه با ما در میان بگذارید.
منبع: زومجی
وقتی تموم شد تا چند ثانیه بعدش فقط داشتم به مانیتور نگاه میکردم??
واقعا عالی بود
من عاشق حیوانات و مخالف شکار برای اشیا تزیینی و تفریح بودم. من این رو که دیدم، آخرش اشکم در آمد
چقدر تلخ بود این انیمیشن. حالمو گرذفت
حقیقتاً و بدون اغراق، انسان وحشی ترین موجودیه که تا به حال کره زمین به خودش دیده
خدا شکارچی هارو لعنت کنه
آخی چه غم انگیز بود????
بهترین انیمیشن کوتا که تو عمرم دیده بودم, ، خداییش